2733
2734

سلام من این تاپیک رو دیشب هم زدم اما میخوام دوستان بیشتری نظر بدن. لطفا هر نظری دارین بنویسین ممنون میشم

به نظرتون پسری که دو مرتبه توی عقد طلاق گرفته، خواستگار مناسبیه؟ مادرش منو دید پیشنهاد کرد. من خودم ارشد خوندم ایشون زیردیپلم هست. از مادرش پرسیدم چرا دو بار طلاق گرفته جواب درستی نداد. من ۳۷ سالمه و مجردم سابقه ی ازدواج یا نامزدی نداشتم. ابشون ۳۵ سالشه از من دو سه سال کوچیکتره، شغلش هم مکانیکیه. حدس شما چیه؟! به نظرتون چرا دو مرتبه توی نامزدی یه نفر طلاق میگیره؟ خودم به نظرم میرسه که غیرتی باشه، چون من محجبه ام و مقید مادرش هم تو مسجد منو دیده فکر کرده گزینه ی مناسبی هستم. نمیدونم فرصت آشنایی بدم یا نه. اطلاعاتم ازش در همین حده. مادرش زن آروم و مذهبی هست، همین اطلاعات کافیه برای رد کردن یا نه. 

وا خب حقته بدونی حداقل باید توضیح بدن

زبانت معمار است و حرف هایت خشت خام... مبادا کج بچینی دیوارِ سخن که خواهد ریخت بنای شخصیتتツ هر جا فکر کردید دارم اشتباه میگم ریپلای کنید با هم محترمانه صحبت کنیم با هم دشمن که نیستیم اینجا محلی برای تبادل نظره :) دوست دارم به همه کمک کنم تا جایی که میتونم ولی ادب برام ازنون شب واجب تر و مهم تره✨ما را از خون نترسانید به سر دادن عادت داریم...🥀

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

اصلا عنوانو خوندم بقیه رو نخوندم دو بار پشت هم تو عقد مسلما یه عیب بزرگ داره رد کن

خدای مهربون هیچ وقت خواسته های بنده هاشو رد نمیکنه یا میگه: باشه یامیگه: الان نه یکم صبر کن یا میگه: چیز بهتری برات درنظر گرفتم از این صرف نظرکن:) 
2731

من فک میکنم چون مادرش براس انتخاب میکنه جدا شده


شب ها که به جای مادرم بیمارستان پیش خواهرم میموندم خیلی اذیت میشدم چون روزها هم دانشگاه میرفتم و نمیتونستم به صورت جایگزین استراحت کنم قطعا اون روزها زشت ترین ورژن خودم رو داشتم و همزمان باید سعی میکردم که خودم رو شاداب نشون بدم تا  به عنوان یک پیشکوست، دردِ بیماری خواهرم رو کوچیک تر نشون بدم یک روز که تازه از بیمارستان برگشته بودم با موهای وز وزی و چشمای گود افتاده بالای سر کتری وایستاده بودم که چشمم به یک هسته ی خرما کنار شعله ی گاز افتاد که حرارت و شعله به طور مستقیم به اون هسته میخورد دیروز هم اون هسته رو موقع درست کردن چای دیده بودم پریروز که موهام کمتر از اون روز وز وزی بود هم همینطور! همچنین موقع شام درست کردن و ناهار گرم کردن هم دیده بودمش به طرزعجیبی استوار بودو صبور!شاید فکر میکرد بالاخره روزی کسی از بین شعله ها برش میداره و توی خاک نرم میزارتش و جوونه میزنه و بالاخره رشد میکنه ((متاسفانه باید بگم اون هسته خود من بود!منی که سالها در فشار وزجر و درد سکوت کردم چون امید داشتم روزی خدایم مرا از میان شعله ها برمیدارد آبی بر رویم میریزد و جوانه زدنم را تماشا میکند غافل از اینکه خدایم سالهاست مرا در میان شعله های آتش در زیر کتری بزرگی رها کرده است)) درحالی که من گمان میکردم او نگهدار و پناه من است ✒️خاطرات یک مینیاتوری

شاید اخلاق نداره جدایی پیش میاد ولی دوبار یکم مشکوکه تحصیلاتتون هم بهم نمیخوره بامشاور صحبت کن

در یک شب از شب های زیبا خدا تورا در دستانمان قراررداد و مارو لایق تو دانست از ان پس تو به زندگیمان رنگ ومعناو مفهوم دادی...پسرمون دارا عشق زندگیه مامانو باباش   یه مردادیه جذاب   
اصلا عنوانو خوندم بقیه رو نخوندم دو بار پشت هم تو عقد مسلما یه عیب بزرگ داره رد کن

آره خودمم در این مورد خیلی محتاط شدم، استخاره هم کردم بد اومد از طرفی دلم نمیاد ندیده قضاوت کنم فکرمو مشغول کرده

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687