2733
2734
عنوان

طلاق

167 بازدید | 6 پست

با سه تا بچه کوچیک طلاق گرفتم. شوهرمو دوس نداشتم. اذیتم میکرد. الان ۵_۶ ماهه. پسر بزرگم ۶ سالشه به خاطر محبتای الکی و افراطی پدرش کشیده شد سمت پدرش. حضانت بچه ها با منه. شوهر سابقم همش میگه برگرد. ولی من دوسش ندارم. الانم خیلی حالم بده. احساس تنهایی اذیتم می‌کنه. افسردگی دارم. همش خودمو بچه هامو با بقیه مقایسه میکنم. به نظرتون چیکار کنم؟ هیچ جوره دلم نمی‌خواد به اون زندگی جهنمی برگردم.

من بچه ندارم 22 سالمه بلاتکلیفم خیلی از طلاق میترسم همه بهم میگن جدا شو ولی میترسم پشیمون بشم

22 سالمه اما بر خلاف سن کمم خیلی ناراحتی و مشکلات داشتم و تو زندگیم فهمیدم اگه تو هر کاری اول خدارو در نظر بگیریم و اونو یادمون باشه حتی اگه پایان خوبیم نداشته باشه، آرامش خاطر داریم، تویی ک امضامو میخونی از خدا میخوام ب مراد دلت برسی واسه منم دعا کن💜

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

مشکلتون چی بود؟یعنی راه حلی نداره؟

خسیس بود. بی اعصاب بود. سرچیزای الکی دعوا راه می انداخت. کتک می‌زد. فحاشی میکرد. آداب معاشرت بلد نبود. باهم قطع رابطه بود از بس که اخلاقش بد بود کسی دلش نمی‌خواست با ما رفت و آمد کنه‌ تیپ و ظاهرشم روز به روز بدتر میشد. بچه ها هم تو این دعواها داشتن دیوونه میشدن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز