سلام میشه منو راهنمایی کنید که چطور خودمو اروم کنم دارم داغون میشم با حرفاشون و کاراشون برادر شوهرم تازگیا نامزد کرده هنوز هیچی نشده مقایسه کردنای خانواده شوهرم شروع شده من پدرو مادرم پارسال به دلایلی از هم جدا شدن از اون موقع مادر شوهر و پدر شوهرم نهایت بی ادبی و بد رفتاری رو نسبت به مامانم داشتن دیشب صحبت از عروس جدید شد که پدر شوهرم برداشت گفت اخه اون پدرش تحصیل کرده اس و فهمیده اس من به روی خودم نیاوردم گفتن عروس خانم پشت کنکوریه من فقط گفتم کاش بزارید کنکورشو بده بعد عقد کنید که بتونه جای خوبی قبول بشه به خدا از روی دلسوزی گفتم مادرشوهر سریع پرید وسط حرفمو و گفت ما عروس کارمند برامون مهم نیست مهم خانواده اشه اینو به خاطر این گفت که من فکر نکنم چون کارمندم از عروس جدیده بالا ترم ولی من واقعا منظورم اون نبود...
به خدا دیگه بریدم از بس دربارهی دارایی پدر دختره جلوم حرف زده و گفته به دامادش فلان میده و براش فلان کارو میکنه تقصیر من چیه که این وسط باید جور خانوادمو بکشم
میدونم این حرفاش بالاخره روی شوهرمم تاثیر میزاره و اونم توقعاتش و مقایسه کردناش شروع میشه من شکر خدا تو زمینه شغلیم خیلی موفقم ولی این موفقعیتا اصلا به چشمشون نمیاد و فقط پول براشون مهمه 😞🥺😔