2733
2734
عنوان

خدایا شدم شکنجه گر بچم من مادر نیستم یه روانیم

| مشاهده متن کامل بحث + 1066 بازدید | 55 پست
عزیزم خب با همسرت دوتایی برید پیش روان پزشک. اون بهش میگه که باید به بچه شیر خشک بدی تا بتونی دارو مصرف کنی. تازه شیر شما با این عمه استرس و خشم بیشتر ضرر داره احتمالا واسش
آشوبم.. آرامشم تویی..!!

من برای جای ترک های پوستی بعد از زایمانم از روغن آنتی استرچ مارک برند آنانه استفاده کردم که یک برند سوییسی بود.

 برای من واقعا مثل معجزه عمل کرد. حتما تو دوران بارداری قبل از ایجادترک ها یا تا وقتی که ترک ها هنوز قدیمی نشدن و قرمز هستن استفاده کنید که زود برطرف بشه. برای ترک های ایجاد شده با چاقی یا لاغری هم عالیه. لینکشو میزارم چون میدونم دغدغه خیلی از ماماناس

بدون کمک شوهرت یا یه اشنای درجه یک کارت خیلی سخت میشه. چه با دارو چه بی دارو احتیاج داری حداقل یه دو ساعت در روز رو صرف خودت کنی تا بتونی تجدید روحیه کنی برای ادامه نگهداری از بچه ها. مثلا این دو سه ساعت در روز رو بخوابی استراحت کنی یا ارایشگاه بدی یا با دوستات بیرون بری. شما خونسرد ترین ادم رو بیست و چهار ساعت شبانه ر.ز و هفت روز هفته با دو تا بچه این سنی تنها بزاری روانی میشه چه برسه به شما که همین الانش داغونی. شوهرت با مادرت یا یه نفر دلسوز باید باهات همکاری کنه و بارت رو کم کنه تا بتونی یواش یواش خودتو پیدا کنی. دارو به تنهایی کمکی نمیکنه جز اینکه وابستگی بیاره
عشقم عمرم نفسم نی نی تو دلیم  
پسر من چهار سالشه.کم از دستش عصببانی میشم خیلی کم ولی وقتی عصبانی میشم نمیتونم جلوی خودمو بگیرم.(البته در حد زدن های لحظه ای و کم اونهم ) تجربه من اینه که وقتی عصبانی میشم اول یک لحظه به ذهنم مییاد که حالا بزنش .بعد فوری به عمل تبدیل میشه .متوجه شدم نباید بذارم تو ذهنم قبل از عمل تصویرش و فکر زدن بییاد چون وقتی تصورش مییاد در یک آن به عمل تبدیل میشه .یعنی باید رو خودم کار کنم که حتی فکر زدن بچه ام رو اجازه ندم تو لحظه عصبانیت ایجاد شه چون دیگه نمیشه جلوشو گرفت.باید این طور تصور کنم که فکرش هم گناهه.چون تا قبل از فکر و تصور زدن هنوز رو خودم کنترل دارم اما بعدش به شدت کنترل از دستم خارج میشه. هر کاری از دستت بر مییاد بکن عزیزم برای ترک زدن بچه که مهمترین اولویته .منم مثل شما از توبه کردن تا اسباب بازی خریدن برای بچه و طلب بخشش ازش و تمرین وصبر و....همه رو امتحان کردم و واقعا مهمه .
به آینده فکر کن....هنوز کتابهایی برای خواندن،غروب هایی برای تماشا کردن و دوستانی برای دیدن وجود دارند.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687