2737
2734
عنوان

عذاب وجدان دارم😭😭

565 بازدید | 36 پست

من وضعیت روحی و همینطور جسمیم واقعا خوب نیست و افسردگی دارم از یک طرفی هم عاشق پرنده و حیوانات گفتم شاید اگر یک خرگوش بخرم هم روحیه خودم خوب شه هم با رسیدگی بهش دیگه به چیزای دیگه توجه نداشته باشم چون واقعا شرایط خانوادگیمون درب و داغونه پدر و مادرم بخاطر بعضی مشکلات مشهدن و من چون مجردم مجبورم برم خونه داداشمم یا بعضی اقوام ،با داداشم صحبت کرده بودم که بزاره لااقل روز ها رو تو خونه تنها بمونم چون درس دارم و خونریزی هم دارم واقعا تو خونه خودمون خیلی خیلی راحت ترم مخصوصا که الان داداشم مهمون داره و من واقعا جلوی اونها معذب ام ، جوری که داداشم بزور دعوا و بحث منو میبره خونش

ولی من واقعا جلوی مهمون های اونا که خودشون هم باهاشون رودرواسی دارن واقعا نمی تونم راحت باشم خونریزی دارم و درد شدید  

واقعا از نظر روحی خوب نیستم و وقتی خونه تنها بودم رفتم یک خرگوش گرفتم به فکر اینکه شاید از این وضعیت یکم نجات پیدا کنم ولی وقتی خریدم داداشم دقیقا شبش زنگ زد و با تهدید منو آورد خونشون اون شب گذشت با اینکه مامان بابام خودشون خبر داشتن من وضعیتم چجوریه خودشون گفته بودن بزار خونه بمونه نمیخواد بیاد خونه شما منو برداشت آورد خونش ... 

ک وقتی منو آورد جالب اینجاست همه مهمونشون در حالی که من وارد خونه شدم ساعتای ۱۰ بود گرفتن خوابیدن در حالی که ممکنه شبای دیگه تا ۱ بیدار باشن فقط دوست داشتم برگردم خونه صبحش خود بابام زنگ زد گفت بدون اینکه بفهمن از خونه بیا بیرون اومدم و بهشون پیام دادم که باید برمی گشتم خونه(در اون حدی که داداشم حس میکنم سختگیره بابام نیست) اونها خواب بودن من پنهونی اومدم بیرون 


اون شب گذشت و خرگوش واقعا سالم بود و حالش خوب بود روز بعدش بازم مجبور بودم بخاطر اینکه داداشم بزاره راحت باشم برم ظهر خونه خالم چون اگر نمی‌رفتم و تو خونه تنها می موندم جنگ جهانی میشد (با خالم راحت ترم از یک لحاظ چون از بچگی باهام بود.) و یک جوری پیش اون بزرگ شدم 


ولی ظهرش من همچی برای این خرگوش گذاشتم هر چی فکر کنید که لازم باشه (یک ظرف پر آب، کاهو ،کلم، هویج ،چند دونه کوچک انگور نگم که بی توجهی هم بهش نکردم اتفاقا بخاطر اون از خونه داداشم فرار کردم اومدم هر وقت هم می اومدم خونه همش تو بغلم بود )


واقعا حالش خوب بود همچی هم داشت هر چی لازم بود براش داخل قفس گذاشته بودم امروز صبحم اومدم دیدم هنوز کاهو ها سالم بود و غذا هم همون موقع که من رفتم داشت میخورد اما امروز صبح بازم به خالم گفتم منو صبح زود آورد ولی وقتی اومدم دیگم خرگوشم مرده😭


از یک طرف وضعیت خانواده و درس هام و داداشم از یک طرف خونریزی گفتم شاید بتونم خودمو آروم کنم 


من خودم پرنده و حیوانات خیلی داشتم اولین بارم نبود که خرگوش گرفتم و واقعا برام عجیبه که چجوری مرد چون هر چی که لازم بود براش گذاشتم 



ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728

امروز هم اومدم خونه با شوق و ذوق که بعدش با خودم ببرمش خونه خالم و هم بعد از چند روز که وضعیت روحیم بهتر شده بتونم به درسام برسم چون واقعا عقب موندم بخاطر خونریزی و فشار عصبی که دارم اما الان😞

کلا دوست دارم بمیرم 

2738
اولش موقعه پریودم بود اما الان نزدیک ۱۶ روزه یا شایدم بیشتر هم بشه که خونریزی شدید دارم 

چراااا دکتر نمیری با این وضع

گاهی اوقات دِلِت از کَسی میگیره کِ... فِک میکَردی با هَمِه فَرق دارِه:) ️ 
دیگه مرده ،شاید گرمش بود ،جون خودت سالم باشه داداشتم حق داره نمیذاره تنها باشی جامعه گرگ شده صلاحتو ...

ولی در این حد خوب نیست واقعا !

بابام که بابامه اینشکلی نیست حس میکنه خود بابام از اخلاق داداشم بدش میادحس میکنه من کل کوچه رو پارتی گرفتم دعوت 

میگه درسات رو خوندی باشه؟ خونه تنهایی؟ چیکار میکنی؟

با کی ای؟

بعد از ظهر می یام ببینم درسات چیکار کردی 

چراااا دکتر نمیری با این وضع

داداشم گیر مهمون هاشه خالمم که تو روستاست خونش شوهرش هم فقط برای کارش میاد شهر من واقعا خجالت میکشم بهشون بگم منو ببرن دکتر 

از یک طرف استرس درسام داره نابودم میکنه

عزیزم خرگوش کلا زود میمیره نگران نباش مقصر نیستی 

همیشه سعی کن یه دلیل برای خوشحال بودن پیدا کنی حتی اگر کوچیک یا کم اهمیت باشه ، همین که باعث شده برای چند لحظه خوشحال باشی کافیه.
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز