ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
خواستن تو*نه عشقه و نه عادته*دیدن تو*به حرمت زیارته*اما میخوام*تو دستای تو گم بشم*فنا شدن در تو برام نهایته*نیاز تو*چراغ خونه ی منه*هرجا باشی*چراغ خونت روشنه*یادت باشه*حتی اگه من نباشم*یکی تو رو تو خونه فریاد*میزنه*بی خوده با تو بودنم*مست به تو رسیدنم*مست تر از سوء شرابخراب عشق تو منم.خراب عشق تو منم
منم هستم,شیوا جان میشه بگی چجوری بصورت لینک گذاشتی جملت رو ؟؟
نیلای جان جایی که میخوای نظرتو بنویسی ی سنجاق هستا اونو بزن بعد لینکی که کپی کردی رو اونجا پیست کن
بعد پایینش متنتو بنویس ارسال کن
خواستن تو*نه عشقه و نه عادته*دیدن تو*به حرمت زیارته*اما میخوام*تو دستای تو گم بشم*فنا شدن در تو برام نهایته*نیاز تو*چراغ خونه ی منه*هرجا باشی*چراغ خونت روشنه*یادت باشه*حتی اگه من نباشم*یکی تو رو تو خونه فریاد*میزنه*بی خوده با تو بودنم*مست به تو رسیدنم*مست تر از سوء شرابخراب عشق تو منم.خراب عشق تو منم
سلام مرضیه، صوفیا و اینه جون خوبید؟ چه سوت و کور شد اینجا
دلی بیا اینجا
خواستن تو*نه عشقه و نه عادته*دیدن تو*به حرمت زیارته*اما میخوام*تو دستای تو گم بشم*فنا شدن در تو برام نهایته*نیاز تو*چراغ خونه ی منه*هرجا باشی*چراغ خونت روشنه*یادت باشه*حتی اگه من نباشم*یکی تو رو تو خونه فریاد*میزنه*بی خوده با تو بودنم*مست به تو رسیدنم*مست تر از سوء شرابخراب عشق تو منم.خراب عشق تو منم
خواستن تو*نه عشقه و نه عادته*دیدن تو*به حرمت زیارته*اما میخوام*تو دستای تو گم بشم*فنا شدن در تو برام نهایته*نیاز تو*چراغ خونه ی منه*هرجا باشی*چراغ خونت روشنه*یادت باشه*حتی اگه من نباشم*یکی تو رو تو خونه فریاد*میزنه*بی خوده با تو بودنم*مست به تو رسیدنم*مست تر از سوء شرابخراب عشق تو منم.خراب عشق تو منم
خواستن تو*نه عشقه و نه عادته*دیدن تو*به حرمت زیارته*اما میخوام*تو دستای تو گم بشم*فنا شدن در تو برام نهایته*نیاز تو*چراغ خونه ی منه*هرجا باشی*چراغ خونت روشنه*یادت باشه*حتی اگه من نباشم*یکی تو رو تو خونه فریاد*میزنه*بی خوده با تو بودنم*مست به تو رسیدنم*مست تر از سوء شرابخراب عشق تو منم.خراب عشق تو منم
کسی چه می داند شاید همین لحظه زنی برای مرد سیاستمدارش می رقصد یا پیانو می نوازد و اواز می خواند و جلوی جنگ جهانی بعدی را می گیرد...کسی چه می داند شاید تنها شرط معشوقه هیتلر به خاک خون کشیدن دنیا بود...کسی سر از کار زن ها در نمی اورد با سکوتشان شعر می خوانند با لبهایشان قطعه نامه صادر می کنند با موهایشان جنگ می طلبند با چشم هایشان صلح....کسی چه می داند شاید اخرین بازمانده ای دنیا زنی باشد که با شیطان تانگو می رقصد....