2733
2734
عنوان

از صمیمی شدن با جاریم پشیمونم

1388 بازدید | 46 پست
یه وقتایی که پیش هم بودیم به حساب خودمون دردودل میکردیم.از خانواده شوهرمون بد میگفتیم.یه وقتایی یه رفتارایی ازش میدیدم با خودم میگفتم دیگه جلوش حرف نزن انگار دوستی و دشمنیش زیاد معلوم نیست.البته اینم گفته باشم که خیلی خوبی در حقم کرده.ولی خب هر چی باشه جاریه
"چرا نگران باشیم؟شاید هرگز پیش نیاید!"

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

باز شیطون گولم میزد و نمیتونستم جلو خودم بگیرم.در کل یه کم بهتر شدم.ولی دیگه نمیخوام هیچ حرفی بزنم.چیکار کنم بتونم سر حرفم بمونم؟میدونم که اگه یه روزی رابطش با منم خراب بشه یا عامله پشت سرم حرف میزنه.ممکنه منم پشت سرش حرف بزنم.آدمیه.واسه همین نمیخوام دیگه حرفی از کسی بزنم جلوش
"چرا نگران باشیم؟شاید هرگز پیش نیاید!"
جاری بد دستتم عسلی کنی بزاری دهنش گاز میگیره. من خیلی به جاری بزرگه ام در مورد خودش و بچه هاش خوبی کردم اما از پشت خنجر میزد حرفای دل خودش رو از زبون من میگفت. منم نامردی نکردم همه رو به مادرشوهرم لو دادم
سال من ❤16 فروردین❤تحویل شد
کلا یادتون باشه با خانواده شوهر درد و دل ممنوع اصلا به نظر من خانواده شوهر خانواده ما محسوب نمیشن از غریبه هم غریبه ترن مگر اینکه خیلی خوب باشن که جز محالاته
سال من ❤16 فروردین❤تحویل شد
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687