خستم خیلی خسته اونقدرکه دیگه حوصله هیچی رو ندارم از دخترم از همسرم خونوادم
به زور دارم به زندگی ادامه میدم
از صبح تا شب حالم بده
هیچ چیزی مث ارامش نیس
وقتی ارامش داشته باشی
مادر خوبی هستی
همسر خوبی هستی
فرزند خوبی برای خانوادت هستی
تنها چیزی که مانع میشه دخترمه
ولی میدونم درنهایت قید دخترمم میزنم
چندین بار روان درمانی،دارو درمانی انجام دادم ولی نتونستم ادامه بدم
گاهی ارزو میکنم میگم میشه ما سه تا بمیریم
که دیگه هیچ دغدغه ای باقی نمونه