برملا شدن خیانت مادرشوهر

نی نی سایتی های عزیز اگر دوست داشتید از این به بعد داستان بعضی مریض هارو که پیشم میان و گاهی درد و دل میکنن بهتون میگم شاید برای شماها هم جالب باشه.
امروز یک خانمی که دچار خونریزی معده شده بود بهم مراجعه کرد، بعد اینکه تلاشمو کردم که بگم حرص و جوش نخوره اینطور داستانشو برام تعریف کرد.
که یک دختر ٢٨ ساله داره که تو قسمت برنامه نویسی ایران خودرو شاغله و حقوق خوبی میگرفت و هم زیبا و خوش رفتار و متین بود. دخترش خودش ماشین داشت و خوب زندگی میکرد. فقط از بس خاله ها تو سر مامانه میزدن که چرا دخترتو شوهر نمیدی و عرضه نداری ،مادره به دخترش فشار میاره که ازدواج کنه.
دختر به زور مادرش با یکی از خواستگارهاش که همکارشم بود تو ایران خودرو، ازدواج میکنه.
دختر به مادرش میگه بجای جهیزیه کمک کنن خونه بخرن .
که پدر و مادر کمک میکنن و خود دختر و پسر با وام و غیره یک خونه میخرن که سه دنگ سه دنگ به اسم عروس و داماد میخوره.
حالا موقع عروسی دختر باز جهاز میخواد و مامان از سر دلسوزی مجدد جهاز میگیره.
از همون دوران نامزدی مادر شوهره هر دو روز درمیان با پسرش خونه مادر عروس میومدن مهمونی .واصلا مادر به هیچی شک نمیکرد که چرا مادرشوهر همیشه خونه اینهاست.تا اینکه دوماه بعد عروسی ،بنا به دلایلی عروس میره از خطش پرینت میگیره البته خطش دست پدرش بود و میبینه که این مدت پدرش و مادرشوهر باهم در ارتباط بودن و این وسط مادرشوهر چون مستاجر بودن و دختر نامزد داشته قشنگ از پدرِ کندن.
دختر و داماد این مادرشوهر هم کمک کردن که مادره این پدر زن  رو فریب بده و پول جهاز دختر خودشو ازش بکنه.
حالا جالب اینجاست که پدرشوهر دختره هم زندست و باهم زندگی میکنن.
زنه میگفت بارها دیدم شوهرم به مادرشوهر دخترم لبخند میزنه و یا چشمک اما نمیخواستم باور کنم.در حالیکه همه متوجه شده بودن. در کل میگفت خانواده پسر چون ضعیف بودن اما میدیدن که ما اوضاعمون روبه راه سعی کردن که از ما به هر طریقی بِکَنن.
میگفت فقط به دخترم گفتم باردار نشه تا ببینیم چی میشه.فعلا که عروس با خانواده مردِ رفت و امد نمیکنه داماده هم با خانواده عروس کات کرده.
مادرو دختر با تلفن باهم در ارتباطن.و از شدت ناراحاتی مادر دچار خونریزی معده شده.
زنه میگفت خیلی پشیمونم که دخترمو بخاطر حرف مردم به زور شوهر دادم.