2737
2739

من دو تا دختر دارم یکیشون ۹ ماهشه یکی ۳ سال و ۹ ماه. .گاهی وقتها دختر بزرگم بازی های خوبی با خواهرش نمیکنه که ممکنه تا حدی هم خطرناک باشه. مثلا میشینه پشتش به سمت جلو می کشونش یا تفنگ آبپاش میگیره سمتش همش میترسم بره تو چشمش یا مثلا اسباب بازی که دستشه رو ازش میگیره و اونم گریه میکنه. منم اکثرا بهش مثلا میگم دخترم نکن و از این حرفا ولی معمولا یا گوش نمیده یا حتی بدتر میکنه. 

توی روانشناسی تا جایی که میدونم میگن نباید کاریشون داشته باشی و اگه حساسیت نشون بدی باعث میشه حسادتش بیشتر بشه ولی آخه نمیتونم بیخیال باشم آخه هنوز دختر ۹ ماهمم خیلی کوچیکه و از پس خودش برنمیاد.

بیایداز تجربه هاتون بگید شما در این مواقع چه می‌کنید و فاصله سنی بچه هاتونو هم بگید. واقعا دنبال راه حلم. در ضمن روش حواس پرت کردن هم امتحان کردم همیشه جواب نمیده

برای بچه کوچیک،خطرناکترین چیز،بچه های بزرگترن


درمان تضمینی بواسیر یا همورویید،سه روز.    روزی سه بار.     به مدت 20تا 30دقیقه.       توی تشت آب گرم بشینید   گره ها باز میشن وخون از گره خارج میشه     هرکی به دردش خورد 10تا صلوات بفرسته برای سلامتی و ظهور امام زمان.           خدا به شیطان گفت به آدم سجده کن ،شیطان گفت سجده نمیکنم ولی یجوری عبادتت میکنم که هیچ موجودی قبل و بعد من اونجوری عبادتت نکرده باشن.  ،خدا گفت نه من اینجوری میخوام میخوام تو منو طبق اراده و خواست خودم اینجوری عبادت کنی نه اونجوری که خودت میخوای......شیطان قبول نکردو رانده شد .....الان هم همون شگردو به کار میبره،خدا ۱۲۴ هزار پیامبرو فرستاد آخرم پیامبر مارو وقرآن و قشنگ فهموند که از ما چجور عبادتی و میخواد .....نماز بخونید روزه بگیرید باحجاب باشید و ......اما بازم بعضیا میگن دلت پاک باشه بسه ...دل پاک به چه دردی میخوره خدارو اونجور که خودش میخواد عبادت نکنیم!!!!!!!.            آیت الله بهجت میگه دنیا خانه ی بلاست...........         چه توقعاتی از خونه ی بلا دارید     

باید خیلی مواظب باشی ،اونکه میگن کاری نداشته باشید برای دوتا بچه ای هست که هردو قدرت دفاع دارن ،نه اینکه بچه کوچیک شما فقط اسیب بخوره ،باید تا اونجا که ممکنه کنارشون باشی وسر دختر بزرگت رو با بازی های دیگه گرم کنید تا فکرش از خواهرش دور بشه ،ویا با کوچیکه میخواد بازی کنه خودت هم کنارش باشی وبازی رو مدیریت کتی ویک بازی که هم بچه اسیب نخوره وهم دختر بزرگت حس سرخوردگی نکنه 

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

من با داداشم فاصله سنیمون ۴ساله یادمه بچه بودیم هررر بلایی سرم آورد ولی خب میتونم اینو بدون شک بگم با همه کاراش بهترین هم بازی بچگیم بود و بهترین رفیق الآنم هم هست .یادمه اون زمان مامانم کاریش نداشت حتی یادمه دعواها هم که شدیدتر میشد کلا در اتاقمو میومد محکم می‌بست و می‌رفت و اونقدر گیس کشی میکردیم که آخرش بازم دوست می‌شدیم😂 

ولی با بزرگه هم که ۸سال اختلاف سنی دارم چون از بچگی من بودم که کرم می‌ریختم و مامانمم حساس بود رو داداش بزرگم یادمه از همون بچگی هم از داداشم یه کینه گرفتم هم از مامانم. نمیدونم شاید کینه نیست میشه گفت حسادته ولی خب بنظرم تقصیر مامانم بود 

جدی هرکاری میکنین بکنین ولی کاری نکنین یکی از بچه ها حس اینو داشته باشه که مامان بابا یکی از بچه هاشو بیشتر دوست داره

16سالمه !نگید اینجا چیکار می‌کنی و جای تو نیست و...من تایمی برا اومدن به اینجا که هیچ حتی تایمی برا گوشی بدست گرفتن هم‌ ندارم و هر از موقع هایی تو زمانایی که احساس کردم تنهام،احساس کردم خستم از ادمای حقیقی، احساس کردم نیاز به مشورت از آدمای از خودم بزرگتر دارم و... میام اینجا . نه علاقه ای برا بحث های ۱۸+دارم نه کسی تا حالا می‌تونه بگه منو تو این بحث ها دیده ... من هر از موقع هایی میام اینجا فقط برا اینکه تو حقیقی خواهر بزرگتر از خودم ندارم و شما همتون عین خواهر بزرگتر من :) و جدی تو شرایطی نیستم که بخوام بخاطرع بهونه سن بلوغ هر غلطی بکنم و بخدا تموم این حرف و کنایه هارو خودم می‌دونم پس میشه یکم با هم مهربون تر باشیم؟!🥲🫂(شد ۱۷سالم و هنوزم حرفام همون حرفای قابلیت🙃)
2731

پسرم و دخترم تقریبا همین فاصله ان

با اینکه خیلی مراعات پسرمو کردم و سعی کردم حساس نشه ولی متاسفانه خیییلی رفتاراش بد شده، افتضاحه

اصلا گیج و منگ شدم انگار تربیتش از دستم در رفته، هیجا نمیتونم بخاطر کاراش برم

چرا همش منفی های زندگیتو میبینی؟ میدونی خودت و ذهنت باعث پرورششون میشی؟ از این ببعد بگرد دنباله مثبتها و بخاطرش خدارو شکر کن، اونوقت منتظر اتفاقای خوب باش💜
پسرم و دخترم تقریبا همین فاصله ان با اینکه خیلی مراعات پسرمو کردم و سعی کردم حساس نشه ولی متاسفانه ...

آخ آخ گفتییی 

دختر منم لجبازتر شده و جدیدا کارهای خطرناک‌تری باهاش میکنه

نمیدونم به خاطر سنشونه یا حضور بچه جدید

شما بچه هاتون چند سالشونه الان؟

آخ آخ گفتییی  دختر منم لجبازتر شده و جدیدا کارهای خطرناک‌تری باهاش میکنه نمیدونم به خاطر سنشو ...

پسرم ۴و ۱۰ماه

دخترم ۱ونیم

قطعا حضور بچه دوم تاثیر داره ولی خب واقعا نمیشه شرایطو مدیریت کرد مثلا منی ک وقتم همیشه برای بزرگه بوده قطعا با اومدن دومی، وقتم نصف میشه براش

یا وقتی محبت منو ب خواهرش میبینه ولی ممکنه اونو بخاطر اذیتاش دعوا کنم، قطعا حساسیت ایجاد میشه

نه من میتونم وقتمو کامل براش بذارم، نه میتونم نسبت ب کارای بدش بی تفاوت باشم

خلاصه ک پیرمون کرده این بچه، خدا ب همه مادر پدرا صبر بده و بچه هامونو عاقبت بخیر کنه

چرا همش منفی های زندگیتو میبینی؟ میدونی خودت و ذهنت باعث پرورششون میشی؟ از این ببعد بگرد دنباله مثبتها و بخاطرش خدارو شکر کن، اونوقت منتظر اتفاقای خوب باش💜

پسر من ۳ سالشه و دخترم یک سال

اوایل که دخترم به دنیا اومد، پسرم تو سن بدی بود، ۲ سالگی سن خیلی بدیه تو بچه ها، بچه رو هیچ جوره نمیشه کنترلش کرد و زبون ادمیزاد هم اصلا نمیفهمه!

تقریبا میتونم بگم فقط ۱۵-۲۰ روز اول بود که بابت اسیب رسوندن پسرم به دخترم خیلی نگران بودم و میترسیدم. بعدش همه چی خوب شد

اما تو اون ۱۵ روز، تا جایی که تونستم با پسرم کنار اومدم، حتی اگه از روی نفهمی دست خواهرش رو کمی فشار میداد چیزی بهش نمیگفتم، خییییلی سخت بود ولی چیزی نمیگفتم، اولویت در اکثر موارد با پسرم بود، مگر اینکه دخترم شیر میخواست که در اون صورت باز هم همزمان با شیردهی میتونستم به پسرم توجه کنم. تو اون ۱۵-۲۰ روز فقط تا تونستم براش وقت گذاشتم و بهش فهموندم هنوز هم نفر اولی که مهمه ا‌ونه و کسی قرار نیست جاش رو بگیره، به مرور و کم کم و با محبت بهش فهموندم که خواهرش خیلی کوچیک و ضعیفه ‌و ما باید مراقبش باشیم، خیلی شخصیتش رو میبردم‌بالا، میگفتم تو خیلی بزرگی، تو خیلی قوی هستی، تو میتونی لباسات رو خودت بپوشی، میتونی غذات رو خودت بخوری، و در کنارش میگفتم که خواهرت نمیتونه این کارها رو بکنه پ ما باید کمکش کنیم که یاد بگیره.

همراهی اطرافیان هم خیییلی خیییییلی مهمه، بعضی وقتا ادم خودش اوکیه، ولی کافیه یکی از نزدیکانت یه تری بزنه که همه رشته هات رو پنبه کنه، همه دوروبری هام رو از قبل اوکی کرده بودم که نی نی به دنیا اومد، خیلی عادی میرین سمتش و بهش توجه میکنین. نه نیازی به ابراز احساسات شدید هست، نه بی توجهی مطلق، فقط عادی رفتار کنید

اگر جایی حس میکردم پسرم میخواد به خواهرش اسیب بزنه سریع میبردمش سراغ بازی و کارایی که دوست داره

اینکه میگید پرت کردن حواس رو امتحان کردین و فایده نداره، ببینید بچه های الان خیلی زرنگن، خییییلی زرنگ، منم پسرم اگر کسی بخواد حواسش رو الکی پرت کنه مثلا بگه وای ببین مورچه رو دیواره میفهمه خب! بچه های الان واقعا با مورچه رو دیوار حواسشون پرت نمیشه، بجاش سریع هدایتش‌کن به سمت یه بازی یا فعالیتی که خیلی دوس داره، تازه خودت هم باهاش همراه شو

ضمن اینکه خیلی وقتها بچه ها یه کاری رو انجام میدن فقط واسه اینکه واکنش ما رو ببینن، بعد متناسب با واکنش ما رفتارشون یا تقویت میشه یا تضعیف

پس بیشتر از هر چیزی تلاش کنید که بچتون رو حساس‌نکنید

وقتی مستقیم بهش میگید نکن، واضحه که بیشتر اون کار رو میکنه

2740
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687