اومدیم شهرستان خونه مادر پدرمون ،مادر و پدر من خونشون سازمانیه و خارج شهرهستن، تو راه منو همسرم بحث میکردیم به شوخی درباره یکی از باغها که اسمش امیر حسینه منم همسرم گفت اسم امیرحسینی نیار منم تو حال و هوای شوخی دو سه بار گفتم امیر حسین،همسرم ماشینو نگهداشت گفت پیاده شو چندبار هم گفتم چهارمین بار داشتم پیاده میشدم که اجازه نداد و بعد چند دقیقه گفت شوخی کردم
الان من باید چه رفتاری نشون بدم؟
قرار چندروز هم بمونم اینجا پیش مامانم اینا
جلو خانوادم هم جوری رفتار نکردم که بفهمن ناراحتم یا چیزی شده
چقدمسخره
چندسالتونه
شوخی بوده دیگه
شوخى كردى و باهات شوخى كرد ، جنبه ندارى نبايد شوخى كنى
زدی ضربتی ضربتی نوش کن.. الان ناراحتی تو از چیه
تلافی کرده دیگه شما نمک ریختی اونم خواسته بریزه
متوجه نشدم
خودت سر شوخی را باز کردی دیگه اونم گقته بخند رد شو ازش
ناراحتش کردی ،تلافی کرد دیگه تمام
بیخیال بابا شوخی کرده دیگه. خودتم شوخی کردی. ما اینقدر از این شوخی خرکی ها باهم میکنیم که 😆😆
خوشبحالتون باایناختلاف وناراحتیتون
حالا مشکلش با امیرحسین چیه؟
شوخی کردی اونم جوابتو داده ناراحتی نداره دیگه
یه بار جستی ملخک دوبار جستی ملخک بار سوم....
مسخره بازی درآوردی دیگه
