اخخخخ من که منتظر همین اتفاقم. اگه با شوهرت حوب باشی و شوهرت درکت کنه میارزه.
شب ها وقتی دستان کوچکت را در دستانم قرار میدهی و با نوازش مادرانه انگشتانم به خواب میروی،با خودم فکر میکنم...دیگر چه کسی در طول عمرت انقدر عاشقانه و بدون چشم داشت برای آرامشت تلاش میکند... بعد از این روزهای کودکی، دیگر چه کسی توی خواب محو تماشایت میشود و به رویت لبخند میزند تا آسوده بخوابی؟و من چقدر دیر میفهمم عظمت عشق مادرم را. و تو هیچ وقت نمیفهمی! هیچ وقت حجم احساس مرا درک نخواهی کرد! تو دختر نیستی! تو هیچ وقت مادر نمیشوی
دوری از شوهر سخت تر از دوری از خانوادست... بهرحال تو زندگیتو با اون شروع کردی و بهم بیشتر نیاز دارین
شب ها وقتی دستان کوچکت را در دستانم قرار میدهی و با نوازش مادرانه انگشتانم به خواب میروی،با خودم فکر میکنم...دیگر چه کسی در طول عمرت انقدر عاشقانه و بدون چشم داشت برای آرامشت تلاش میکند... بعد از این روزهای کودکی، دیگر چه کسی توی خواب محو تماشایت میشود و به رویت لبخند میزند تا آسوده بخوابی؟و من چقدر دیر میفهمم عظمت عشق مادرم را. و تو هیچ وقت نمیفهمی! هیچ وقت حجم احساس مرا درک نخواهی کرد! تو دختر نیستی! تو هیچ وقت مادر نمیشوی
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!! من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
وای مامان کوروش و داریوش چقد خوب که اینجایی میخواستم صدات کنم ازت بپرسم الان که دیدم خودت هستی خوشحال شدم پس با نظر شما و دوستان چیز زیاد سختی هم نیست...
گر نگهدار من آن است که من میدانم...شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد
من شوهرم شغلش اینطوریه سیستمش دوهفته کار یک هفته تعطیل الان اینجا که هوا خوبه اکثرا موندیم ولی از بعد از عید که گرم میشه هر دوهفته میایم شیراز دیگه پسرمم از اردیبهشت کامل تعطیل میشه دیگه میایم آدم با هم باشه خیلی خوبه تا دور از هم باشه