یعنی من ده روزه اسیرم بنده خدا پاش شکسته
ولی به قول خودش کمر من شکست
من طبقه بالا مادرشوهرمم وای خدای من ناهار میریزن خونه ما بعد شاممیرن
اینمیره اون میاد اونمیاد اینمیره
خواهرشوهرم برداشته توفلشش سریال نوروز رنگیو ریخته اورده اینجا نگا میکنن
مث چی عربده میزنن میختدم ومن حرصم میگیرههههه
شوهرمم ناراحته میگه من با این وضعیت گرونی ده روزه خونه م بجا اینکه منو درک کنن اومدن هرچی داشتمو نداشتمو خوردن
بخدا از این ناراحت نیستم که میان عب نداره بیان
ولی نه هرروز بخدا اونیکه از مریض پرستاری میکنه دردش از مریض کمتر نیست
کمرم شکست
خب نامردا یه کاسه سوپ درست کنید بیاید
میگن بخاطر داداشم میایم انگار با هرروز اوندن پاس جوش میخوره
خدایا واقعا انسان بودن نعمته