سلام،من خیلی اهل تاپیک زدن نیستم تند تند تاپیک نمیزنم . ولی دیگه جایی نداشتم بگم . از بچگی وضع مالی خوبی نداشتیم من با سختی و تلاش درس خوندم و توی یک شرکت رفتم از ابدارچی و منشی و ... از بچگی کار کردم . الان بعد از ۱۲ سال مدیرشدم خدا نیدونه چه سختی هایی کشیدم . یک همکاری دارم اقاست اونم قدیمیه و پولدار. چند روز پیش سرموضوعی دعوا کردیم تو دعوا گفت فقیر،پایین شهر نشین بودی و .. من میدونم تو چی بودی و چی شدی،من حاضر به جوابم یکم جواب دادم ولی اشکم از حرفش دراومد. نتونستم کنترل کنم از اتاق اومدم بیرون . غروب با ماشینش اومد پشت ماسین من زنگ زد گفت ولیستا کنار کارت دارم گفتم من باشما حرفی ندارم .لج بازه ذاتش خوبه کلی حرصیه حرصی شد ک اینجور گفت . من از فقر و نداری خودمو کشیدم بالا الان حتی برای مادرمم خرجی میدم حتی به مادرشوهرمم میرسم و دوستش دارم .نمیتونم به همسرم بگم چون دوست ندارم بحث کار رو بیارم خونه،نمیخوام به خواهرامم بگم چون ناراحت میشن.همینجوری ریختم تو خودم . هی اشکی میشم . همکارمم میز کناری منه و همیشه کارمون با همه . من دیگه نگاش نمیکنم حرف میزنه زمین رو نگاه میکنم . خیلی دلم شکسته خیلی . عذرمیخوام طولانی شد . جایی نبود که بگم .
برو باهاش آشتی کن ولی رو نشون نده
بترکه از حسودی
تو چندین بار ازش موفقتری
چون شرایط اولیه تون نامناسب بوده
کاربرای نینی سایت قربون دل شکسته تو
تازگیا ۱۰۰ میلیون از شرکت گرفتم طلا خریدم ولی به کسی نگفتم .. این چک هارو دید شاید حسادت کرد )البته چک ها سنواتم بود حق ام بود ).من خیلی تلاش کردم برای اینی که هستم . چایی ریختم میز تمیز کردم تحقیر شدم . خیلی سختی و بی پولی کشیدم نون شب نداشتیم بخوریم . یادمه
برخلاف چیزی که اکثریت فکر میکنن مردا هزاران برابر حسودتر از زنها هستن و چشم دیدن موفقیت بقیه رو ندارن به خصوص خانمها، ایشون از روی حسادت یه گ.. خورده،ارزش نداره خودتو ناراحت کنی
ببخشید ازکجا شرایط شمارو میدونست؟؟
اینی که میگم شعار نیست واقعیته
تو خیلی با عرضه تر از همه ای که خودتو از صفر رسوندی به ۱۰
پایین شهری بودن خجالت نداره تو اینو انتخاب نکرده بودی ولی تو اون موقعیت که نموندی پیشرفت کردی این تحسین داره
اون حرفی به ذهنش نرسیده گذشنتو به رخت کشیده چون دیده الانت هیچ نقصی نداره
منم از همکارام خیلی اذیت میشم باید زیاد باهاشون صمیمی نشیم که پررو شن
از این به بعد سلام خدافظ بسشه
ب خودت افتخار کن
تو اگ شرایط اولیه اونو داشتی الان از اون موفق تر بودی
با خودش میگه ببین اون چطوری خودشو بالا کشید
حسادت میکنه
محلش نزار و اتفاقا از بالا بهش نگا کن
گیرم پدر تو بود فاضاز فضل پدر تو را چ حاصل
این پدرش پولدار بوده خودش پیشرفت خاصی نکرده
تازگیا ۱۰۰ میلیون سنواتمو بهم دادن . شاید بخاطر این حسادت کرد . من فکر میکنم همه مثل خودم هستن . من سرمو میندازم پایین کارمو میکنم . ب کسی کار ندارم . من نقطه حساسم گذشته امه و بی پولی . بخاطر هم قلبم شکسته .
ممنون بابت نظرتون . منم قصد ندارم دیگه باهاش حرفی خارج از کار بزنم فقط دلم بدجور شکسته . دیروز رفتم سرخاک پدرم جوری گریه میکردم ک همسرم شک کرد گفت جیزی شده بابات ک ۱۰ سال پیش فوت کرده چرا اینجوری گریه میکنی . گفتم دلم تنگ شده براش . اصلا دیگه نمیخوام حرف بزنم و اشتی کنم فقط دلم بدجور شکسته هی اشکی میشم
ارسال نظر شما
