من ٢ سال پیش عید اومدم اصفهان خیلی پرس و جو کردم دنبال کاسه گل و مرغی بودم ... یجا بهم ادرس دادن دقیقا یادم نیست یه محله خیلی قدیمی بود اننار بازار قدیمیه اصفهان اونجا بود خیلییییی قدیمی بودا ... خیلی هم پیاده روی کردیم از یه مسجد بزرگم رد شدیم ... میدون امام نبودا خیلی دورتر از اونجا بود رفتیم یه پاساژی طبقه پایینش چندتا مغازه بود فقط چینی هایه قدیمی ظرف و ظروف قدیمی میفروخت ... همین از پله ها که میرفتی پایین دسته چپ مغازه یه ایرمزدی بود دوتا هم داشت کوچیکشو من خریدم بزرگشو خواهرم کارتشم داد نفت هروقت خواستین زنر بزنین من میزارم تو اوتوبوس میاد تهران .. کتاسفانه کارتو گم کردم اما میخواستم یه کاسه دینه برا روز مادر برای مامانم بخرم ... تهران خیلی جاهارو گشتم اگه کسی میدونه کجا رو میگم یه کمکی بهم میکنه؟ لطفا؟
نفس کشیدن سخته ... تو رو ندیدن سخته .... تو پیچ و تاب عاشقی .... به تو رسیدن سخته .... منو به غمام سپردی ، همه آرزومو بردی ، همه جا اسمتو بردم ، یبار اسممو نبردی ، واسه یه شب زمستون ، همه هیزومو سوزوندی ، واسه یه پنجره کور .... تویه خونمون نموندی