سلام من الان چهار ساله که ازدواج کردم و خدا رو شکر زندگی خوبی داشتم تا چند ماه پیش تا اینکه همسرم یه رفیق خیلی پولدار به نام سعید پیدا کرد. یکی دو بار که باهاش رفت بیرون من متوجه شدم مشروب میخوره یا مثلا مشروب میاره میذاره تو انباری چون در خانواده ما اصلا چنین چیزی عرف نیست باهاش دعوا کردم که چرا میری به مشروب خوردی و چرا ساقی شدی و ... که خوب قول داد دیگه این کار رو نکنه
رب هب لی من لدنک الذریه الطیبه انک سمیع الدعا
رب لا تذرنی فردا و انت خیر الوارثین