شاید درکم نکنید بعد خوندن متن از تاپیکم برید ولی لطفا بخونید،من ۱۵ ساله م بود عقد کردم خیلی بی سیاست بودم،الان ۱۸ سالمه هنوزم بی سیاست هستم اما کمی بهتر،مادرشوهرم همه ی تلاششو میکنه که خونه ی من و جاریم از همسایگیش نره،من بچه ندارم ولی جاریم بچه ش بخاطر این نزدیکیش ب مادرشوهرم خیلی بی ادب شده،ب جاریم فحش میده و همش خونه ی مادرشوهرمه،الانم مادرشوهرم داره ب من میگه توام بچه بیاری ب من وابسته میشه چون پیش منی،یا میگه هرجا ما بریم باید بیاید،تروخدا راهکار بدید شوهرم ب حرفم بشه و از پیششون بریم،قلبم داره در میاد از شدت تپش قلب تروخدا کمک کنید💔