پر مشکلاته زندگیم انقد دلم میشکنه که حد نداره .
بابام یه ادم علافو بیکاره ابرومو میبره اینور اونور
مامان بابام از صبح تا شب دعوا میکنن.
من داداشم هردو مریض عصبی شدیم
من ۲۳م اون ۱۸
بابام خیلی بی رگه میگم خجالت میکشم ابروم میره بخاطرت میگ بدرک برو بگو بابام اصلا .کو.ن میده انقد اشغاله
چیکار کنم خستم
شرایط ازدواجم ندارم الان یکی بهم میگ صبح میمیری بخدا پامیشم میرقصم
از شدت فشار عصبی کلنت زبان گرفتم 💔