سللم مامانا
الان که دارم براتون مینویسم اشکام داره میاد و از شدت غم دلم میخواد بمیرم خواهش میکنم شماتت نکنید و بهم نگید حسود فقط راهنماییم کنین .هیچوقت تو زنذکیم اینجوری آتیش نمیگرفت دلم که از وقتی بچه دار شدم قلبم آتیش میگیره همش میگم کاش هیچوقت نمیزاییدم تورو
همیشه حسرت دختر داشتم ولی حالا که دارمش خوشحال و خوشبخت نیستم .سه سال و نیمشه
تو همه ی موارد باهام لج میکنه و سرم جیغ میزنه ولی به باباش نه
از سرپا گرفتن لباس عوض کردن مو شونه کردن حموم کردن همه و همه جنگه جهانی میشه بینمون .همش جیغ میزنه هولم میده میره بغل باباش میگه بابا بکنه تو نکن
اونم به خودش باد میکنه که منو بیشتر دوست داره چون تو بلد نیستی باهاش درست رفتار کنی
عین یه کلفت دورش میگردم صبح تا شب بازم چشمش دنبال باباشه همش
هرشب با اشک و گریه میخوابم میگم کاش امشب بمیرم دیگه نمیخوام این زنذگیو
چرا بچم انقد از من بدش میاد
به نظرتون همیشه اینجوری میمونه یا اقتضای سنه بهتر میشه بزرگ تر شه؟