سلام بچه ها. خواهرم ام اس داره. شوهرم از شوهر خواهرم کینه شتری گرفته که دو بار باهاشون میخوایم بریم تفریح، دیر میان و به من بی احترامی میشه دیر میان. ما خونمون تهرانه. خونه خواهرم شهرستان. اومدیم شهرستان و خواهرم دعوتمون کردن که نهار ما رو ببرن صحرا. کلی هم تدارک دیدن. ساعت یازده و نیم خواهرم اینا اومدن در خونه بابام اینا که همه با هم بریم و شوهرم قهر کرد و مهمونی رو بهم زد و گفت من نمیام و دیر اومدن الان وقت بیرون رفتن نیست و قهر کرد و رفت.هرچی شوهر خواهرم، بابام، داداشم، به شوهرم زنگ زدن دیگه جواب نداد و فقط پیام داد که من دیگه نمیام باهاتون. حالا فردا قراره ما بریم تهران خونمون. خیلی ناراحت خواهرم هستم که ناراحت شده و بیماری ام اس داره. بنظرتون فردا به شوهرم بگم من یه مدت میمونم شهرستان پیش خونوادم و حودت تنها برو تهران یا فردا باهاش برم تهران خونمون؟ یکبار هم سابقه خیانت داشته