از صبح خونه آیم صد بار گفته پاشو برو از خونه بیرون چرا موندی خونه شدید سرما خوردم وپریودم ییه ذره درک و شعور نداره با هزار بدبختی و درد براش نهار درست کردم خودش کوفت کرد منم برای پسرم غذا میدادم صبر نکرد غذای پسرم تموم شه من بخورم پاشد لباس پوشید من دارم میرم پسرم پشت سرش گریه زاری میگم صبر کن من غذا بخورم بعد برو اصلا ت.جه نکرد زنگ زدم جیغ و داد راه انداختم گوشیمو کوبیدم زمین اصلا دوستم نداره