من امروز روی دستم یه فرمول فیزیک نوشتم،( کنکوریم)بعد داداش کوچیکم اونو خوند هی چندبار پرسید چیه منم گفتم.بعد باور نکرد.من کلا چون کنکورم از خونه نمیرم بیرون بابامم با ما نیست.فعلا دیر به دیر میبینمش اما خیلی دوسش دارم.بعد داداشم گفت من میدونم چی نوشتی تو دستت.چون بابا رو دوس نداری اینو نوشتی و...(از اونی که نوشتم دچار سوتفاهم شد یا الکی ربطش داد.مفصله بیخیال)بعد یهو مامانم گفت عه این چه حرفیه و اینا.واقعا عذاب وجدان دارم.چرا اینو گفته؟
چندسالشع
دلش پره
تو سنیه که حضور پررنگ بابات تو زندگیش براش دلگرمیه چون خودم پسر دارم میگم البته مسر من پنج سالشه ولی دلگرمیش به پدر و میفهمم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
38 ثانیه پیش
38 ثانیه پیش
39 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
