سالها باهاش کار کردم به هیچی،اعتقاد نداشت بعد الان تو کانالش دیدم درباره امام حسین چه سوزناک حرف زده اصلا اعتقادی نداشت همیشه به من میگفت تو چوب صداقت و یک رنگی تو میخوری نباید باید انعطاف داشته باشی همیشه میگفت فکر کردی من از،فلان آدم خوشم میاد ولی خوب،شرایط جامعه اینجوری،باید هوای این آدمها داشت تا کارت راه بیفته
خیلی تو این ده سالی که ندیدمش پیشرفت گرده قشنگ می شناسم ش خانواده ش و هم می شناسم چه وصعی،بودن برای همین رفتن خارج این اینجا مونده چون حسابی پول درمیاره تازه یه مقام خوب هم بهش دادن
از،اون تعجب نمیکنم چون تو ذات ش بود از،همه برای بالارفتن خودش استفاده کنه موندم چطوری خدا همه جوره کمکش میکنه؟ یعنی خدا هم گولش میخوره؟
از،پدر و مادرش متنفر بود اصلا بهشون سر نمی زد مگه چی میشد بعد باباش با کرونا مرد اومده بود تلویزیون همچین از محبت پدر و مادر میگفت کسی نمیشناختش میگفت خوش بحال مدرک مادرش
از،آدمیزاد در حیرت نیستم از،خدا در حیرت م
ما با هم کار موند شروع کردیم اما ما صادقانه کار کردیم و خدا رو تو کارها مون در نظر گرفتیم اون نه
ناراضی نیستم شکر،خیلی هم شکر اما خوب چرا باید اون همیشه جلوتر باشه درحالی که خدا خوب میشناسش