بچها من طبقه پایین خونه مادر شوهرم بودم یک روز تو عید بود خواهرام دور هم بودن منم رفتم خونه بابام . اونجا تازه عروس بودم بعد زن دایی شوهرم میاد اینام بعد اینکه عید دیدنی خونه مادرشوهرم میره راهنماییش میکنن به خونه من. البته شوهرم بوده ولی خب من نبودم چکاری بوده بیان خونم😒
اینا خودشیرینیشون گل میکنه واسه زن دایی قهوه درست کنن خونه من ،،بعد خواهر شوهرم بلد نبوده با قهوه جوش من کار کنه تمام قهوه ها پاشیده بود به سر و صورت و گردنش 😂😂😂آییییییی شب شوهرم اومد دنبالم اومدم اینو دیدمش دلم خنکککک شد دلم خنککککک شد🤣🤣