عزیزم از نظر درک وشناخت چطوره؟
من دخترم ۵ماهشه ارتباط چشمیش وقتی توی بغله کمه مخصوصا توی بغل خودم باشه وروبه خودم بگیرم ولی وقتی دراز کشیده زل زل نگاهمون می کنه کلا بچه ی شادیه ومنتظره باهاش حرف بزنیم تابخنده
واکنش به اسمش وقتی خونه خلوت باشه خوبه ولی یه ذره سروصدا باشه نه،همون موقع اگه صدای دیگه ای بادهنمون دربیاریم یا بشکن بزنیم نگاهمون می کنه توی آینه که خودش رو می بینه لبخند می زنه ولی سریع برمی گرده که بچه ی توی آینه رو نبینه
وچیزی که نگرانم می کنه اینه که حس می کنم درک وشناخت نداره مثلا شاید دوهزاربار زبونم رو درمیارم ومیگم توهم دربیار ولی طفلی هاج وواج نگام می کنه درحالی که بچه ی اولم توی یه ماهگی وقتی زبونم رو درمیاوردم اونم درمیاورد
یاهرچی میگم بابا کو؟اصلا نمیفهمه چی میگم درحالی که بچه ی اولم نگاه باباش میکرد توی این سن
حس می کنم حرفهام رو متوجه نمیشه
گردن رو به موقع گرفت ولی هنوز ازحالت دمر به پشت وبالعکس نمی چرخه به پهلو میشه وبا یه پاش اروم اروم بدنش رو تکون میده و خودش رو به چیزی که می خواد ونزدیکشه می رسونه
خوابش خوبه
تا حالا دوبار متخصص مغز واعصاب بردم دکتر بدو ودکتر وفایی هردو گفتند الان خوبه ولی برای رفع نگرانیم
هردو گفتن ۶ماهگی دوباره ببرمش، تشخیص خودم اوتیسم هست دکتر بدو گفت بهتره منفی فکر نکنیم دکتر وفایی گفت حتی اگر بدونی اوتیسم هم داره کاری توی این سن نمیشه براش کرد
راستی وقتی هیجان زده میشه پاهش رو خیلی تکون میده
اشیا رو می بره سمت دهنش واول لیس می زنه اگه خوشش بیاد می بره دهنش ومی خوره
من که به خاطر این موضوع افسردگی گرفتم ودارم دارو می خورم وبه خاطر داروخوردنم مجبور شدم شیرخودم روندم و بچم شیرخشکی شد اون قدر حالم گرفته بود که ۸دست از لباسهایی که توی بارداری براش با قیمت بالاگرفته بودم وهمشون مارک بود دیدم براش کوچیک شده ومن یکبار هم تنش نکردم واز دوماهگی تا حالا خییییییلی کم عکس ازش گرفتم فقط خدا کمکمون کنه
همش میگم همون یکی برام بس بود وکاش دومی رو باردار نمیشدم بچه ی اولم بهترین هست توی همه چی
دومی رو خدا بعد ده سال معجزه وار بهم داد درحالی که یه بار iuiو ivfمنفی داشتم ودکتر بهم گفت جنین هات عالین ولی رحمت دراثر کورتاژوسقط قبلی اسیب دیده وضخامتش نمیره بالا رفتم مشاور وداشتم بی خیال بچه ی بعدی میشدم که معجزه وار طبیعی باردارشدم وروز تولد امام جواد فهمیدم باردارم ومتوسل به ایشون شدم توی بارداری هم مشکلی نبود خودم خواستم آزمایش سلفری بدم وسونوگرافی هم ۴بارپیش فریور فرزانه شدم همه چیز عالی بودتوی عمرم به اندازه ی بارداریم احساس نزدیکی با خدا نمی کردم وهمش درحال دعا ونماز بودم وسعی می کردم دروغ نگم غیبت نکنم و... مرتب چله انواع ختمها رو برمی داشتم و۳۹تاشو برای افراد دیگه می خوندم وچهلمی روبرای سلامت بچم
هنوز هم باورم نمیشه خداباهام این کار رو کرده همش میگم خدایا چه جوری دلت اومد😔😢😭