سلام
خاهرشوهر عقدیم با شوهرش مشکل پیدا کرده پسره پاشو کرده توی یه کفش ک طلاق میخام و از خونشون رفته. پسره چنروز پیش اومد سر خاک برادرم و گفت ک این اذیتم میکنه و میخام طلاقش بدم.گفت همش بهم فحش میده منم باهاش همدردی کردم اون بیشعورم رفته حرفای منو گذاشته کف دستش و گفته عروستونم باهاتون مشکل داره. اونام اومدن سرمن دعوا ک تو باعث شدی زندگیشون از هم بپاشه و طلاقت میدیم. و منو از خونه بیرون کردن هرچی گفتم به حرف من نبوده به گوششون نرفت. بچمو اوردم خونه ی پدرم اما شوهر بیشعورم سه روزه دختر ۵ساله مو برده دارم از دوریش دیوانه میشم.
قبلا توی تاپیکامم گفته بودم مشکل دارم باهاشون.راضی نمیشه جدا ازشون زندگی کنیم و مدام توی زندگیمن و دخالت میکنن و هیچوقت ازشون راحتی ندارم.حالام اینجوری.... هیچی برام مهم نیست جز دوری بچم.