2737
2739
عنوان

همسرم برای اولین بار کتکم زد 😓

1152 بازدید | 32 پست

بچه ها قضیه از این قراره که یه کاری به همسرم پیشنهاد شد قبل عید قرار شد ما از شهر خودمون به شهر دیگه بریم چون حقوق دوبرابر میداد منم قبول کردم قبولم نمی‌کردم هرجا کم میآورد می‌گفت تو باعث شدی . همسرم خیلی بهونه گیر و دعواییه ، سر همه چیز بهونه میگیره دعوا راه میندازه منو به گریه میندازه آخرشم من میرم برای آشتی برام ادا می‌ریزه . چون دوتا بچه دارم شیر به شیر شدن (الان یکی سه و سال و نیمه یکی بیست ماه ) خودشم کمک نکرد، یه مدت واقعا خسته میشدم. حالا رابطه خواسته نه گفتم از خستگی و اینا اون اوایل اینا رو کرده عقده میگه تو به من محبت نمیکنی منو دوست نداری از من سرد شدی همش فرار می‌کنی از رابطه با من در صورتی که حتی یه ظرف رو نمیشوره من استراحت کنم. از بچه دوم به بعد رابطه ما خراب شده سر هر چیزی دعواس اونم یه هفته با جیغ و داد و اعصاب خوردی. منم محبتی ازش نمی‌بینم که بخوام محبت کنم مثلاً انتظار داره من بهش بگم دوست دارم درصورتی که خودش نمیگه همیشه هم تحقیرم می‌کنه ، بعد انقد دعوا هست که وقت برا این حرفا نمی‌رسه مثلاً یه نمونه از تحقیراش ( میگم کارآموز گرفتم میگه اون کیه که پیش تو میخواد کار یاد بگیره ) . همیشه هم همه دعوا ها رو میندازه گردن من شاید تو بعضیاش من شروع کننده باشم ولی نه همش نمی‌گم منم خیلی آرومم منم عصبی شدم واقعا. حالا قصه کتک زدنش اینجوری شد که  ایشون از فروردین رفت سر کار تا ما خونه خودمون رو رهن بدیم بریم اونجا خونه رهن کنیم رفتیم موندیم خونه مامانم. دو سه بار اومد تو تعطیلات و رفت تا اینکه هفته پیش اومده بود مرخصی گرفته بود.من تشریفات تولد دارم  وسایل کارم رو از محل اجرا  جمع کردیم رفتیم خونه مامانم بذاریم یذره نشستیم  .اونجا من توی اینستا داشتم استوری میذاشتم در اومدیم دیدم همش اخم کرده حرصیه گفتم چی شده میگه با کی داشتی چت میکردی و همش تو گوشی بودی همش غر زد و من سعی میکردم جواب ندم دیگه رفتیم خونه بهش رو نمی‌دادم به خاطر حرفاش گوشیمم برداشته بود چک میکرد ، بعد فردا صبح رفت بیرون خونه اومد ناهار خورد بچه ها خوابیدن منم گفتم دعوا رو ادامه ندم این دو روز اینجاس بچه ها ناراحت نشن رفتم پیشش خوابیدم پشتشو کرد به من. هرچقدر تلاش کردم دستشو برنداشت از صورتش گفتم تو تهمت زدی الانم حق به جانب رفتار میکنی عوض اینکه دو روز اومدی این چند روز که نبودی رو جبران کنی فقط جنگ می‌کنی بعد شروع شد دوباره که تو منو از اول دوست نداشتی فکرت فقط پیش کارته به من محبت نمیکنی از من متنفری حتی یه دوست دارم نمیگی و .... 

رفت خوابید بیدار که شد میخواست بچه ها رو ببره خونه مامانم مثلا از من گلایه کنه  منم انقد ناراحت شده بودم داشتم به بخت گند خودم گریه میکردم لباس بچه رو پیدا نمی‌کرد، اومده بود بالاسر من گفت لباس کجاس جواب ندادم حوصلشو نداشتم  بعد برداشت بالش رو با بالش سه چهار بار کوبید از سرم ، یدونه لگد زد به پشتم ، به من گفت حالم ازت بهم میخوره و بچه ها رو هم گذاشت رفت. پسرم تو ای تب  داشت می‌سوخت به جای اینکه ببره دکتر دنبال دعوا بود فقط 

خلاصه دو روزم خونه موندیم اصلا نه حرف زدیم نه رابطه هیچی. واقعا ازش ناراحتم نمی‌دونم چطور باهاش رفتار کنم 

الآنم زنگ میزنه مثلاً حال پسرمو بپرسه کلا سرد حرف می‌زنیم . بهش گفتم خونه نگیر اونجا من نمیام میگه مگه خودسری میگم مگه نمیگی حالت ازم بهم میخوره به جای معذرت میگه ببین چیکار کردی اینجوری گفتم اصلا از اینکه به من کتک زده ناراحت نیس پشیمون نیس حقم هم می‌دونه، تازه میگه حق نداری دیگه کارتو ادامه بدی در صورتی یه میلیونم نمیریزه حساب من مثال من دنبال کار نرم.خسیس نیستا مثلاً مانتو بخوام میخره خورد و خوراکمون خوبه ولی چون قسط زیاد داشتیم نمی‌مونه چیزی تا به منم پول دستی بده. دیگه موندم چیکار کنم واقعا چطور باهاش رفتار کنم 

تاپیک یکی مونده به آخریمو کامل بخونین تو شناخت نیاز همسرتون کمکتون میکنه.فقط تا آخر بخونین 

امیدوارم کمکتون کنه

دروغه که همه مردا خائنن.دروغه که همه دهه هشتادی ها هیولان.دروغه که همه دختر پسرای مجردتو زندگیشون رابطه نامشروع داشتن.دروغه که همه مردم بی دین شدندروغه که....لطفا این کلمه همه رو از صحبتامون حذف کنیم چون یه تهمت بزرگه که به اکثریت جامعه وارد میکنیم.باور کنیم پشت بعضی از این کاربری ها دشمنامون نشستن کسایی که میخوان قبح یه سری از کارهای حرام بریزه.کسایی که دوست دارن خودتحقیری تو وجودمون نهادینه بشه.کسایی که دوست دارن ناامید و افسرده بشیم.کسایی که هرزگی رو تایید میکنن. کسایی که دوست ندارن ماها پیشرفت علمی و هنری داشته باشیم.کسایی که دوست ندارن خانواده ایرانی شاد باشه. کسایی که دوست دارن ذهنمون پر بشه از فکرهای پوچی مثل خیانت،دوستی دختر و پسر،طلاق،رابطه نامشروع،خوردن حرام،توجه به ظاهر در حدی که باطن و شرافتمونو فراموش کنیم.به آدم هااعتماد کنیدولی نه تو مجازی😉تاپیک سیاست رفتار با همسر رو حتما بخونین توی بهبود رابطتون کمکتون میکنه❤


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

ای بابا 

چقد سخت 

عزیزم 

اگر ادم منطقی هست 

مدارا کن 

ببین مردا غرور دارن این غرور لاکردار همه چیو خراب میکنه 

یه چند روز بزارید آرامش حکم فرما بشه.

تا شرایط از حالت بحرانی بیاد بیرون 

حیفه 

الان زندگی ها هم سخت شده 

گرونی پدر جد و آباد مردها رو در آورده اینقدر فکر و خیال میکنن

عزیزم جفت تون خسته اید از مسئولیت زندگی 

شوهرتم از اون تیپ مردهاست که دوس داره نازشو بکشن 

خب بکش نازشو جز تو کی رو داره مگه؟ 

باهاش حرف بزن منطقی تو به نیازهای اون پاسخ بده اونم به نیازهای تو

از آداب سخن گفتن با یک بانو این است که اول به چشمانش گوش فرا دهی

به بچه ها واینکه همه ی توجهت به اوناست حسادت میکنه.گوشیتو باید میذاشتی کنار.دنباله جلب توجه ومحبتته ولی نمیدونه چجوری بگه.توهم حق داری دوتا بچه تواین سن خیلی سخته.بازدمت گرم که میتونی مدیریتشون کنی..شوهرتم یه جورایی بچع سومت حساب کن.به نظرباهاش بامحبت وآروم صحبت کنی متوجه میشه که توهم احتیاح ب درک وکمک داری.اول ازخوبیاش بگو ازاخلاقش تعریف کن ازتیپ وقیافش بعد کم کم خواستتو بگو

2740
خب داره بهت میگه دردشو  محبت  کمبود محبت داره فقط درگیرکار نباش  بهش محبت زیاد کن ...

بخدا محبتام به چشمش نمیاد 

هرچقدر هم هرشب باهم رابطه داشته باشیم یه شب جا بیوفته میگه فرار کردی،دوست دارم هم میگم اصلا انگار یادش نمی‌مونه 

همیشه سعی میکنم غذاهایی که دوست داره رو بپزم نمی‌دونم دیگه به چی میگه محبت 

کاری با قضایای قبلیتون ندارم ...

ولی همین مسئله الانتون حس کردم شما مقصر هستید ..

شوهرت بعد از یک هفته میاد دو روز کنار شما و بچه ها باشه ..

صد درصد به توجه نیاز داره ...

به نظرم دعواتون با همون گوشی شروع شد که شما همش سرتون توی گوشی بود و توجه به همسرتون نمیکردید ...

و راجب خونه به نظرم زن و شوهر نباید از هم دور بمونن شما نهایت بعد از یک هفته باید همسرت میرفت خونه پیدا میکرد ...

شما خودتون رو نسبت به این قضیه خیلی بی میل نشون دادید ..

والا من اگه بودم همون روز اول با شوهرم میرفتم همون شهر خونه میگرفتم..

عزیزم تنها کسی که میتونه از این شرایط نجاتت بده خودتی. شما درگیر کار و بچه ها شدی و همسرتو فراموش کردی و این واقعا سمه و باعث طلاق عاطفی میشه. وظیفه خانوم خونست که بین کاراش تعادل برقرار کنه که شما اینکارو نکردی. نمیگم همسرت مقصر نیست ولی ریشه مشکلات پیش شماست.یه مدت کارتو متوقف کن تا روال زندگیتو درست کنی. به همسرت محبت کن. با محبت ازش کمک بخواه نه با گله و شکایت. مثلا وقتی بگی تو هیچوقت کمک نمیکنی همسرت جبهه میگیره و کمکت نمیکنه ولی مثلا اگه بگی عزیزم به کمکت نیاز دارم یه کم بچه هارو نگهدار یا یه لحظه ببر بیرون که من خونمونو تمیز کنم که کنار هم لذت ببریم و کارا زودتر تموم شه. رابطه جنسی برای آقایون خیلیییی مهمه و یجورایی به همه احساساتشون وصله وقتی از لحاظ جنسی و عاطفی تامین باشن بیشتر جذب همسرشون میشن و سعی میکنن خوشحالش کنن. 

پودر کیک و پنکیک مخصوص کودک تولید میکنم کاملا ارگانیک و تازه بدون مواد نگهدارنده.با سویق درست میکنم و خیلی خوشمزه و مقوی هستن. اگه میخواید بچه هایی سالم و قوی داشته باشید بهم پیام بدید. 

عزیزم الان هم یه خاطر اثاث کشی هم به خاطر رفت و امد شوهرت از یک شهر به شهر دیگه،هم به خاطر دوتا بچه پشت سر هم آوردن،هم چون خونه مامانتی و از شوهرت دوری،هم چون خیلی وام و قسط دارید و تو این اوضاع دست و بالتون تنگه و....همه اینا با هم رو هم جمع شده و شده علت خستگی روحی و دلسردی هر دوتاتون،شما الان توی یک دوره بحران به سر میبرید،پشت هم باشید تا این بحران رو بگذرونید،هردوتاتون نیاز به کمک دارید،جفتتون خسته و درمانده شدید،قشنگ مشخصه عزیزم،و صد البته اینکه دوتا بچه پشت سر هم به تنهاااای کافیه که یکی دوسال آدم رو قشنگ از پا در بیاره،به خودتون فرصت بدید و زیاد از هم گله و شکایت نکنید فقط بیشتر همدیگه رو درک کنید،به نظرم هم شما شوهرت رو دوست داری و هم ایشون شما رو دوست داره و اینو به یقین میگم،فقط خسته و درمانده هستید،مشکلاتتون تموم میشه انشالله،واقعا دوتا بچه کوچک فرسودگی روانی میاره حق داری گلم،درست میشه انشالله،فقط همدل بشید با هم،درک کنید هم رو همین

كار خود گر به خدا باز گذاري حافظ اي دو صد عيش كه با بخت خداداده كني❤️
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687