پرویروز تو حرم امام رضا دوست دختر پسرم همراه مادرش اومدن اونجا جهت اشنایی
سلام من یه پسر ۲۴ ساله دارم تو مجازی با یه دختر ۱۶ ساله اهل مشهد اشنا شده ما هم که قصد سفر به مشهد و داشتیم قرار دیدار گذاشتن البته با مادراشون من پیشنهاد یه کافه رو دادم ولی مادرش گفت تو حرم همو ببینیم من و دخترم و پسرم رفتیم حرم اونم همراه مادرش اومد پسرم یه ذوقی میکرد بگردمش خنده از لبش کنار نمیرفت یه مادر و دختر ریز نقش بودن از پریروز تو فکرشم دلم برای دختره میسوزه بخواد بیاد پیش ما زندگی کنه ما الان شمال زندگی میکنیم فاصله ی شهرهامون خیلی زیاده درد غربت و دوری از خانواده سن کم خیلی سخته بهش گفتم عزیزم خوب فکر کن راه نزدیک نیست بتونی تند تند سر بزنی منم اگز مهربونترین مادر شوهر دنیا باشم جایی مادر و پدرت و نمیتونم برات بگیرم باید بتونی با این دوری کنار بیایی ولی خودم خیلی ناراحتم میدونم اذیت میشه واقعا میشه انقدر عشق قوی باشه که این جدایی و فراغ و اسون کنه ؟
