2737
2734
عنوان

خواهرم ازم خواست بچه اشو نگه دارم…

| مشاهده متن کامل بحث + 2894 بازدید | 92 پست
زیاد نیس ک‌ نگه دار

بچه ها من محل کارم دو ساعت تا خونمون فاصله داره

میرم و میام معمولا یک شنبه ها میرم پنج شنبه صبح برمبگردم

هر روز سرکار نیستم ولی چون مسیر طولانیه میمونم اونجا

حالا باید هی برم و بیام

اگه نگه دارم😔


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من بودم نگه نمیداشتم چون خدای نکرده بیوفته یجاش زخم بشه یا چاقو بردارع دستشو ببرع به گردن من میندازن 

تاریخ کاربریم تاریخ تولدم نیست غیر از استارتر هم کسی ریپم نزنه حوصله بحث ندارم 
2731

خب کمک به خانواده خوبه اما توهم زندگی خودت رو داری باید فکراساسی کنه براش نمیشه اینجور ادم گاهی حوصله خودسو نداره چ برسه به عزیزانش ممکنه بدخلقی کنی با خواهرزادت بدتر ناراحت بشه یا ممکنه مشکل برات پیش بیاد چون بعهده گرفتی و اون روی تو حساب کرده بگی نمیتونم دیگ بازم بدتر ناراحت بشع و برنجه

بازم به خودت نگاه کن بسنج ببین واقعا برمبای یانه الکی ازروی دلسوزی نپذیر چون خسته و کلافه میشی وسطش


جنگ اول به از صلح اخره

2740
بچه ها من محل کارم دو ساعت تا خونمون فاصله داره میرم و میام معمولا یک شنبه ها میرم پنج شنبه صبح برم ...

خب اگ سختت میشه شرایط ب ابجیت بگو 

اونم ی فکری ب حال بچه اش میکنه 

چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده  سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤عاشق شادمهرم ب امید روزی ک برم کنسرتش 😍🥰فندوق جانم به زندگیمون خوش اومدی ۱۴۰۲/۱/۱۹ فهمیدم باردارم 😍 دخترم ،دلوینم منو بابات عاشقتیم❤️دخترم 1402/9/2 بدنیا اومد و اونروز برام قشنگترین روز عمرم شد 
تایم زیادی نیست ولی نوزاد 7 ماهه گناه داره از مادرش جدا باشه بهش بگو بذار بچه یک سالش بشه همه جا هم ...

نه ماهه مرخصی زایمان که دوماه قبل از رایمان ازش استفاده کرده

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز