تا دیر نشده و نیوفتادی تو زندگی و بچه دار نشدی میتونی جدا شی چون بهانه ای نداری ، ینی نمیگی بخاطر بچم و فلان جدا نمیشم و این بی مسئولیت رو تحمل میکنم
زنگ زدم خواهرم از اصفهان داره میاد ک فردا ببرم این عوضی ن پولی بهم قراره بده ن قراره باهام بیاد الان چندروزه باید بره سرکار هی امروز فردا میکنه هرشب میاد اینجا میگه ساعتو بذار رو زنگ من میذارم رو ۷ صبح پا میشم بیدارش میکنم صبحونه حاضر میکنم براش میگه ۸ بیدارم کن ۸ بیدارش میکنم میگه ۹ بعد میگه ده نمیدونین چقد اذیت میشم بقران مشکل قلبی پیدا کردم
توروخدا سرزنشم نکنین من نمیدونستم اینجوریه نمیدونستم ابنجوری میشه نمیدونستم
منم مثل تو بودم رابطه داشتم ولی کسی خبر نداشت خانوادم میگفتن جدا شو به دردت نمیخوره
ولی خدا شاهده خودم ۶ ماه تمام به هر دری زدم که هم جهاز هم پول عروسی رو درست کردم
الانم دو ساله ازدواج کردیم یه قرون پول پیش خونه نداریم
نه اهل کاره نه پس انداز قسط مون تموم شده
ولی به چند نفر بدهکاریم عین خیالش نیست
کرایه خونمون عقب افتاده فقط منم که حرص میخورم
تنها خوبی که داره فقط اخلاق خوبشه
وگرنه هم دروغگو و پنهان کاره هم اهل کار نیست هم اعتیاد داره
الانم خانوادم میگن جدا شو
ولی من یبار توی عقد جدا شدم این بار خیلی سخته میوفتم دهن مردم
من اگه رابطه نداشتم یا پدرم انقد سختگیر نبود جدا میشدم ولی همه دارن میبینن ما همیشه بحث داریم دعوا داریم خداشاهده دیشب گوشیمو برده بیرون صفحشو خورد کرده داشتم میمردم رو گوشیم حساسم بعد اومده گوشیو داده بهم قیافه گرفته برا من گوشیت بشکنه ب دررررک واسه ی گوشی خواستی خودتو بکشی
فکر کنم چون میدونه نمیتونی ازش جدا بشی پشتش گرمه و خیالش راحت. یبار ظاهری هم شده سخت و محکم بگو جدا میشم و یه مدت اجازه نده هیچ خبری ازت داشته باشه.نه تلفنی نه پیام نه حضوری. این ادم باید یه تلنگر حسابی بهش نشون بدی. زیادی وا دادی خواهر پررو و حق به جانب شده
خیییلی اینکارو کردم گوشی خاموش کردم حلقمو دادم برده میومد خونمون میرفتم تو اتاقم درو قفل میکردم بهش گفتم اینکه رابطه داشتیم حتی ب ذهنمم نمیرسه ۱۰ تا بچه ام ازت داشتم ولت میکردم ولی بی فایده اس فقط شده ی درد بی درمون وسط زندگی پر مشکلم
