شوهرم یه ماهی میشه با باباش قهره یعنی باباش سر یه جریان بیخود گفت دیگه نمیخوام باهامون رفت و آمد کنید.برادر شوهرمم با شوهرم قهره.خیلی کم با مامانش در ارتباطه.حالا چند وقته دخترم مریض شده مادر و برادر شوهرم به من زنگ میزنن و پیام میدن حال دخترمو میپرسن.وقتی به شوهرم میگم از قیافش مشخص میشه که ناراحت میشه.آخه خونوادشو دوست داره و اینکه به اون زنگ نمیزنن ناراحتش میکنه.چکار کنم اینطوری نشه؟
هر جور شده اشتیشون بده....
همسر منم یک ماهه با پدرش قهره...منم باید اشتیشون بدم....
یه مهمونی بگیر به شوهرت نگو باهم روبرو میشن, خودتو واسطه شو جو رو گرم کن اشتی میکنن
چقدر خوب که تماس میگیرن از خوبی هاشون بگو بگو یه روزی ماهم اشتباه میکنیم
باباش خیلی آدم بیخودیه با منم قهره.نمیشه بزنگم بهش.خونوادشم شهر دیگه ان..
شوهرم قهر نکرد وقتی باباش گفت دیگه مارو نمیخواد شوهرم چند بار گفت مطمئنی آخه ما بچه هاتیم اونم گفت آره.به مادر شوهرمم گفته اونم دیگه باهامون حرف نزنه ولی یواشکی پیام میده
چه سعادتی نصیبت شده و خودت خبر نداری
آریادخت من که ناراحت نیستم وقتی آشتی هم بودیم خیری ندیدم ازش ولی شوهرم ناراحته.نمیخوام اینطوری باشه
شوهرتم بعد یه مدت بیخیال میشه یادش میره
بیخیال تودخالت نکن
خودشون بعدا آشتی میکنن تو فعلا از این لحظات استفاده کن و حالشو ببر
ناز گل به نظر منم تو خودتو بکش کنار دخالت نکن /پدرشوهر منم همینطوره ما اصلا اهمیت نمیدیم بهش ماهی ی بار میریم یک ساعت میشینیم بر میگردیم بارها هم گفته نمیخواین نیاین خونمون
یکی نیست بهشون بگه به منم زنگ نزنن اینطوری راحت تریم.میترسم به شوهرم نگم بعد متوجه بشه ناراحت شه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
