2777
2789

یه عده همش میگفتن خسیس به من‌‌.؛ حالا هرچند اصلا کامنت هارو نخوندن که بحث من با تمرکز بر بی لیاقتی مهمان بود نه بحث پول میزبان ..یع عده هم کارگاه بازی که عکس پروفت گوگل چیکار میکنه؟ بعد هم رفته عکس تاپیکهایی که شرکت کردمو اورده کارگاه جان  

به هرحال مهم نیست از اونایی که بهم کمک کردن و درکم کردن تشکر میکنم چون تاپیک قفل شد نتونستم جواب محبتوشونو بدم💙

مـــن بہ  لبـــاســاتݥ حســـــادټ میــکنـم کہ همیـــشہ عطـــر ِ تنــت رو احســاس مے کنن! :)

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

والا کل تاپیک داشتن حرف میزدن بهت حالا اون وسط ها دونفرم طرفتو گرفتن

سلام بماند به یادگار ،اینها اخرین حرف های من هست ،الان که اینو میخونی من برای همیشه سایت و ترک کردم ، به نی نی یار گفتم تعلیقم کنه حالا نمیدونم تعلیق بشم مثل قدیم میزنه روش که **دسترسی به اطلاعات این کاربر امکان پذیر نمی باشد **یا نه ؟ به هر حال من رفتم ، دوستان خوب من  خداحافظ ببخشید که بی خبر رفتم محبت هاتون یادم میمونه خوبی و بدی دیدید حلال کنید ، در خصوص اونهایی هم که با رفتم خوشحال میشن باید بگم خداروشکر که هنوز باعث خوشحالی میشیم 😂 راحت باشید حلالتون .نمیدونم دیگه باید چیا بگم ، جز اینکه  ایشالا  حال دل همه خوش باشه 💔 خداحافظ تا همیشه 9.8.2024 اخرین بازدید 👋👋

بیچاره شوهرت

اول اینکه پروفایل برا خودمه برندارید مرسی بعد از کلی گشتن به اصرار با شوهرم رفتیم تا اون طوطی که دوست داشتم بخریم خیلی خوشحال بودم اونروز یادمه صاحبش گفت چون دوسش داری بهت میدم چون میدونم خیلی علاقه داری بهش قول دادم خیلی مواظبش باشم بیشتر از چشمام اومدم خونه از خوشحالی خوابم نبرد اونروز روز ها گذشت ما بیشتر وابسته هم شدیم خیلی دوسش داشتم به داشتنش مغرور بودم تو شهر غربت رفیق تنهایی هام بود باهم بازی میکردیم قایم موشک و💔باهم میخوابیدیم شبا چندبار بیدار میشدم ببینم جاش خوبه سردش نباشه بخاری زیاد نباشه گرمش بشه اذیت بشه تا یکم بی‌حال میشد یروز کل دنیا رو سرم خراب میشد که جگر گوشه من چشه من خونه تمیز میکردم اون برام آواز میخوند من آشپزی میکردم برام آواز میخوند من آرایش میکردم اون روی شونم سر به سرم میزاشت گاهی از دستش عاصی میشدم ولی بازم شیرین بود اذیت هاش تا اینکه اونروز شوم رسید بنا به دلایلی که بهم ریخت فکرم اون پر زد رفت چقدر گریه کردم دنبالش گشتم الان بیشتر از ۴۰روزه رفته ولی من نمیتونم فراموش کنم شب روزم گریس من واقعا بدون اون مریضم اون برای من پرنده نبود عضوی از قلبم بود من واقعا نمیبخشم اونی که باعث شد بره💔😔هرروز از خدا میخوام برگرده خدا میشه یروز اونی که پیداش کرده زنگ بزنه بگه دلم به رحم اومد بیا پسش بدم بهت تموم اینارو با اشک نوشتم :)💔من یه دیوونه دلتنگم کاربری موفرفری سایت سابق 
دو سه نفر بیشتر نبودن اونایی که درکت کردن 

با خاک یکسانش کردی 

چه کسی میداند؟   که تو در پیله تنهایی خود، تنهایی؟                 که تو در حسرت یک روزنه در فردایی؟                                                     پیله ات را بگشا،                                                                  تو به اندازه ی پروانه شدن زیبایی ....💗
دو سه نفر بیشتر نبودن اونایی که درکت کردن 

اره خب آدمای باشعور کمن تو این دوره زمومه

مـــن بہ  لبـــاســاتݥ حســـــادټ میــکنـم کہ همیـــشہ عطـــر ِ تنــت رو احســاس مے کنن! :)

شما سفره ات رو باز کن برای مهمان کاری به لیاقت مهمان نداشته باش دو تا بچه بودن خوردن نوش جونشون خونه داییشون بوده...بی لیاقتی خواهرشوهرت ربطی به شمردن لقمه اون بچه ها نداره...نعنا با ماست تزیین شده هم فقط شما نمیخوری همه میخورن...

اولین عضویت ۹۶/۰۹/۱۵🤓

عزیزجان من درکت کردم چون خودم آشپزی و غذا پختن برام مرگه واقعا شکنجه است حالا نمیدونم چرا

وقتی با این همه عذاب غذا درشت میکنم واقعا دوست ندارم کسی سرزده بیاد بخوره همشو چون دوست دارم زیاد بمونه بذارم فریزر بخاطر پول مولم نیست واقعا 

حالا بهرحال اتفاقی که افتاده سخت نگیر دوباره فردا درست کن 

ولی اون قسمتی که گفتی گوشتی کیلو 400 و ماست و نوشاابه هم خوردن رو درک نکردم کاربرهاهم واسه همی موضع گرفتن


عشقم تک‌پسرم
2801
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز