من صبحم اون عصر
از شبش نهارو آماده میکنم
ظهر که از مدرسه برمیگردم جفتشون خوابن اکثرا
دخترم صبحا فقط باید بذاریش رو پا میخوابه
باید نهار شوهرمو بدم
اون که میره دخترم بیدار میشه تازه اول صبحش خسته و کوفته ام من
در کنار اذیت هاش نهارمو میخورم
خونه هم ترکیده ، ظرف بشور ، زختخوابو جمع کن ، فکری واسه شام کن
استراحت ندارم اصلا
شوهرم میاد میره تو گوشی تا موقع شام
بعد شامم تو گوشی تا خوابش ببره
من خیلی خسته ام ، فکر نمیکردم زندگی متاهلی اینجوری باشه ، کاش اصلا درس نمیخوندم که خونه دار باشم فشار کمتری روم باشه