صاف میرم سراصل مطلب
مامانم میخواست یه تیکه طلا برا زایمانم بخره اونی که انتخاب کردم یکم زیاد شد منم یه سکه گرمی خودمو گذاشتم روش حالا شوهرم فهمید و ...
دیشب گفت دیگه بهت اعتماد ندارم با دروغم نمیتونم زندگی کنم برو خونه بابات گفتم من قهر نمیکنم برم
اگه برم جهیزیمم میبرم گفت ببر
حالا از صبح میگه کی میری