رفتیم رستوران.شهرمون خیلی بزرگ نیست.تو همون رستوران چند تا از دوستامو دیدم که با چه قری فریایی اومده بودن واسه خودشون.میز کناریمونم چند تا دختر همسن من بودن بادوس پسرشون اکیپی اومده بودن.بعد منِ بدبخت باید بشینم تو خونه واسه کنکور بخونم.که حتی وقت نمیکنم یه حموم برم در روز.زندگی گربه های تو خیابونم از من بیشتر تنوع داره.بعضی وقتا شک میکنم به اینکه واقعا کار درستی انجام میدم یا نه...
😕😕😕😕
بقول یسریا یسال بخور نونو تره یه عمر بخور نونو کره
با پسرا ول گشتن افتخار نیست من یکیو دارم فقط باهاش حرف میزدم که اونو هم میذارم کنار
بهترین و درست ترین کارو داری میکنی مطمئن باش
کار دست میکنی ، آینده اونا حسرت تو رو میخورن
این کنکور روح وروان بچه ها رو داغون می کنه چقدر استرس
شک نکن کاردرستی میکنی اولویت اول وآخرت دانشگاه باش یه رشته ای عالی
عزیزم شما داری کار درستی انجام میدی.
ظاهر آدما رو نگاه نکن. همه چی به قر و فر نیست. با دوست پسر بیرون رفتن نیست.
شما الان تو سن درس خوندنی وقت برای این جور چیزا زیاده.
آینده ی خوب داشتن بهتر از حال قر و فری داشتنه
من تازه توسن ۳۲ سالگی بادوتابچه به این نتیجه رسیدم برم دانشگاه ادامه تحصیل بدم
بشین درستو بخون بابا.که چی هی هر روز با این پسر با اون پسر وقت برای پسر بازی و شوهر و استراحت هست.فعلا تا جون داری برای آیندت تلاش‌کن
عزيزم در كنار درس و كتاب ، روابط اجتماعي هم داشته باش ، هفته اي يبار بيرون رفتن رو داشته باش ، به تغذيه روح و روانت هم برس ، و مطمئن باش راه درست رو ميري ...
اونايي كه خودت رو باهاشون مقايسه كردي هم يه روزي ميگن كاش درس خونده بوديم و .... مقايسه نكن خودت رو ولي خودت رو هم منزوي نكن ...
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
