1بارشوهرم روز تولدم اومد خونه دیدم دست خالیه!دستم و گرفت گفت پرستو ببخشید هیچی نداشتم ! منم وا رفتم !!!!خیلی ناراحت شدم !گفتم عب نداره اما بغض داشتم ک 1دفه شوهرم گفت بیا حداقل بریم 1پارک قدم بزنیم رفتیم تو ماشین دیدم 1دسته گله و با 1نیم ست گذاشته بود تو ماشین!ازخوشحالی بغلش کردم گفت خواستم امتحانت کنم!
کسی را دارم ک انقد برآیم کسی هست ک چشمم دنبال کسی نیست