خیلی حس بد دارم به خودم...دوست ندارم بد باشم ولی میگم نکنه بد باشم..تر خدا کامنت بزارید و راهنماییم کنید لطفا صادقانه نظر بدید
مثلا من عاشق حیواناتم و خیلی حس مسئولیت دارم در قبالشون و قلبم درد میگیره براشون وقتی مظلوم واقع میشن یا بهشون ظلم میکنن
از اینکه دو نفر رو باهم دعوا بندازم متنفرم و حس گناه میکنم و خیلی خیلی خودمو سرزنش میکنم دلی وقتی این دعوا به خاطر من نباشه خیلی خیلی براش هیجان زده میشم و برام مهم نیست ...
گاهی وقتی مرگ دیگران رو تصور میکنم خوشحال میشم نمی دونم چرا همه آدمارو...البته وقتی تصور میکنم وقتی واقعا اتفاق میفته خیلی خیلی ناراحت میشم مثلا من مرگ مادرم رو تصور میکنم حس غم بهم دست میده ولی دوست دارم بمیره ولی اگه خدایی نکرده اتفاق بیفته حاضرم جونمو بدم زنده بشه ک شاید تا اخر عمرم براش گریه کنم ..
میفهمید منظورم رو ؟مثال میزنم یه دوستی داشتم عاشق هم بودیم شدیدددد از خواهر به هم نزدیکتر وقتی تصور میکردم فت بشه حس غم بهم دست میداد و از طرفی هم برای مرگش هیجان زده میشدم نه اینکه خوشحال بشم بیشتر حس هیجان و... ولی وقتی این اتفاق افتاد حاضر بودم جونمو بدم تا برگرده و تا همین الان براش گریه میکنم شبا انقدر براش ناراحت حتی افسردگی هم گرفتم ...
گرفتید منظورم رو ؟
و اینکه وقتی چند نفر دارن دعوا میکنن و مقصر دعواشون من نباشم خیلی ذوق میکنم براشون 😥
عاشق طلافی هستم ...ولی اکثرا فقط دوست دارم عمل نمیکنم و طلافی نمیکنم ..
خواهرم وسواس داره وقتی نیست زیاد برام مهم نیست دستم بخوره به وسایلش ...گاهی هم وقتی باهاش دعوا میکنم مسواکش میمالم به دیوار تا کثیف شه🤒البته وقتی دعوا میکنم و ازش کینه دارم..
فقیر که میبینم خیلی حس دلسوزی و غم براشون میکنم کمک هم میکنم
یه بار دوستم رازی رو بهم گفت به مامانم گفتمش البته گفتم چون کوچیک تر بودم الان باشه نمیگم ..
وقتی یکی رو تو جمع ضایع میکنن مثلا یه حرفی میزنه کسی بهش توجه نمیکنه من بهش توجه میکنم
من زیاد به افرادی که تلویزین میگه مردن مثلا برا حوادث طبیعی مثله زلزله و ویروس و...خودمو ناراحت نمیکنم ..یعنی بدجنسم؟
به حیوانات کمک میکنم..
شده برا مرغی که سره شام میخورن دلسوزی شدید کنم
وقتی یکی ناراحته براش دلسوزی اونچنانی نمیکنم ولی خوشحال نمیشم ولی برای بعضی ها خوشحال میشم ..
الان مت چند تا ویژگی خوب و بدم رو گفتم تا شما قضاوت کنید من آدم بدجنسی ام یا نه...