دوستم منو برای داداشش خواستگاری کرد ، اینم بگم داداشش خودش از من خوشش اومده بود و به آبجیش گفته بود دختر خوب و خوشگلیه ! بعد کلی دوستم و مامانش و ... راجب همین خواستگاری می گفتن ! منم بعد از کلی مدت رفتم به دوستم گفتم که یه چیزی میخوام بگم ولی خجالت می کشم... اونم اینه که .. آره منم از داداشت بدم نیومد و نتونستم عیبی بگیرم با این که من تا حالا نشده بود خواستگاری داشته باشم و عیبی هم نگیرم ازش !!! بعد دوستم کلی ذوق کرد البته گفتم بهش که قسم بخوره نره بگه به داداشش ! چون نمیخوام فکر کنن آره من از خدام بود که بیان خواستگاری! چون در حقیقت هم واقعاً من اصلا فکر نمی کردم اما اونقدر تعریف کرد و ... که خب منم دیدم واقعا آدم خوبیه و خوشم اومد ! 🥲
کارم خوب بوده !!؟ آخه نمیدونستم چطوری بگم جوابم مثبته ! نمیخواستم فکر کنن از خدامه ! و غرورم حفظ میخواستم بکنم! 🥲