2737
2739

خونمون تو متجمع پنج طبقه است ما طبقه پنجم میشینیم دو تا بچه دارم هفت ساله و نه ساله کلا بچه های خیلی شلوغی نیستن ولی بالاخره بچه ان بازی می کنن منم حواسم هست بازی های پر سر و صدا نکن وقتی کیک یا خوردنی می خورن من  یه زیر انداز پهن می کنم که رو زمین نریزه بعد خوردنشون تیکه های درشت جمع می کنم میریزم سطل زباله بعد زیر اندازو می تکونم از تراس 

خدایا قبل از اینکه کم بیارم کمکم کن   

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

به خدا از دست این ماهی یه بار با ترس تراس می شورم بازم اعتراض می کنه طوری شده یه گوشی میدم دست پسرم از جاش تکون نخوره ولی باز راضی نیست نمی دونم با چی ولی هی می کوبه رو سقف 

خدایا قبل از اینکه کم بیارم کمکم کن   
2728
نه به خدا آشغالها رو جمع می کنم خرد هارم می ریزم پشت ساختمون که پرنده ها جمع میشن

پس مشکلش چیه ،تکوندن زیرانداز چه ربطی به اذیت بچه ها داشت؟

میگفت: خدایا برای تموم روزمرگی های ساده ای که حوصلم سر رفت شکرت! چون میتونست آروم نباشه و کلی اتفاقای بد رخ بده.🌱
به خدا از دست این ماهی یه بار با ترس تراس می شورم بازم اعتراض می کنه طوری شده یه گوشی میدم دست پسرم ...

دیگه همینه. اپارتمان سختی ها خودشو داره . ما هیچ صدایی نداریم ولی باز همسایه میاد به غر غر کردن.

یه بار همسرم ناجور باهاشون برخورد کرد و کار به پلیس و دادگاه کشید . دیگه جرات نکردن بیان دم درب خونه . 

اخه خودشون هم خیلی بی فرهنگ و بیشعورن.. بوی مواد و چیزهای زهرماری هم بماند که وسط خونه ما می پیچه 

2740

منم یه همسایه پررو داشتم بچم تکون میخورد جلو درم بود می‌گفت بچه تو بشوند فقط با اسباب بازی بازی کنه دیوونه م کرده بود مهمون میومد آبرو برام نمیزاشت ازونجا بلند شدم

دیگه همینه. اپارتمان سختی ها خودشو داره . ما هیچ صدایی نداریم ولی باز همسایه میاد به غر غر کردن. یه ...

هربار که مهمان داشتیم میومدن و آبرو میبردن جلو مهمانها . 

شوهرم طاقت نیورد و یه بار گفت بگذار بنشینن سرجاشون که دیگه جرات نکنن جلو مهمان اینکارها رو بکنن 

[QUOTE=281571847]پس مشکلش چیه ،تکوندن زیرانداز چه ربطی به اذیت بچه ها داشت؟[/QUOTشرایطم گفتم کلا به ...

یبار محکم جوابشو بده دیگهدنمیگه

میگفت: خدایا برای تموم روزمرگی های ساده ای که حوصلم سر رفت شکرت! چون میتونست آروم نباشه و کلی اتفاقای بد رخ بده.🌱
هربار که مهمان داشتیم میومدن و آبرو میبردن جلو مهمانها .  شوهرم طاقت نیورد و یه بار گفت بگذار ...

الان ایام عید مهمون میاد میره شاید در طول روز مجبور بشم دو بار جاروبرقی بکشم حتی میگه صدای جارو اذیتم می کنه

خدایا قبل از اینکه کم بیارم کمکم کن   
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز