همسرم ی خواهر ناتنی داره که به خونمون تشنه هستن فکر میکنن پدرشون به ما بیشتر داده به اونا نه
قضییه از این قراره که همسر من یک کار رسمی دولتی داشت اما گفت با حقوق کارمندی نمیتونم زندگی کنم استعفا داد و امسال ۳ میلیارد سرمایه گذاشت و ی کلینیک ساختمانی زد در کنارش زمین و خونه هم خرید فروش میکنه
امشب رفته بودیم خونه خواهرشوهرم ،از این ور اون ور حرف شد ما ماشینمونو فروختیم برای درست کردن سرمایه، چند وقت پیاده هستیم خواهرشوهرم این موضوعو مسخره کرد همسرمم گفت لاماری ثبت نام کردیم قراره نهایت تا چند ماه تحویل بدن خواهرشوهرم اینوشنید یکم رنگ به رنگ شد گفت اینا ماشینای اشغالی بنجول(خودش ۲۰۶ مدل ۸۴ داره)
بعد شوهرش گفت اره ماشاالله چه زود فروشگاه زدی سرمایه میخواد و فلان و...
بعد خواهرشوهرم برگشت گفت ماشاالله بگو به داداشم بیکار بی عارمیگشت دیگه چیکار میکرد بعد هرهر به حرف خودش خندید
به ما خیلی برخورد اینافکر میکنن همسرمن اخراج شده و خیلی خوشحالن
امروز قراره بیان خونمون چی بگم دلم خنک بشه؟
اولین بارم نیست همیشه با تیکه و کنایه حرف میزنه و دل ادمو میشکنه
دیشبم این تاپیکو زدم هیچکس راهنمایی نکرد ...تازه گفتن ی جوون بدون حمایت پدرش نمیتونه این سرمایه رو جمع کنه
همون قدر که به همسر من ارث رسیده از پدرش به خواهرشم رسیده منتهی همون ماه های اول باقیمت خیلی پایین فروخت همسرم دوسال پیش فروخت و باهاش خرید و فروش زمین کرد و تونست سرمایه درست کنه براخودش