سلام. عیدتون مبارک . ببخشید که اول سال همچین تاپیکی میزنم... ولی واقعا نیازمه. من امشب با شوهرم دعوام شد و یه سری حرمتا شکسته شد...نمیخوام بازش کنم فقط میگم که قبلا دو سه بار دیگه همچین اتفاقی افتاده و موقع عصبانیت هررررر چی از دهنش میاد میگه و کنترلی رو خودش نداره... من آدمی هستم که تا کارد به استخونم نرسه میدون خالی نمیکنم ولی دیگه نمیتونم. امشب باعث شد اول از خودش بدم بیاد بخاطر حرفایی که زد بعدم از خودم بخاطر حرفایی که بهم زد ...شاید بعضیا درک کنن چی میگم. بگذریم...فقط اینکه تصمیم دارم همون طور که خودش گفت اگه نمیتونی برو برم. ولی تنها مسئله م بچمه فقط میخوام مطمئن شم میتونم بگیرمش بعد اقدام کنم واسه جدایی. لطفا اگه اطلاعی دارید بگید من یه پسر سه ساله دارم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
اصولا حضانت با مادره تو این دوره شما میتونین نفقه بچه رو هم ازشوهرتون بگیرین. ولی تحت یه شرایط خاصی مثل داشتن اعتیاد یا دور از جون شما مشکل اخلاقی و مشکل روانی، فساد یا آزار و اذیت دادن بچه و تنبیه های خارج از عرف حضانت ازتون سلب میشه بعد ۷ سالگی حضانت با پدره تا ۱۵ سالگی از اون به بعد انتخاب با خود فرزندتونه
فعلا حقوق خوان ایشالله که بعدا حقوق دان. از ۹۹ عضو سایتم تازه وارد خودتونین. با سابقه
عزیزم بچه گناه داره. اون طفلی چه گناهی کرده از شوهر من که بدتر نیست. من به خاطر بچه ها موندم با اینکه کارمند هستم. خودم را فحش میده. پدر مرحومم. خانواده ام. ولی گفتم میمونم و مبارزه می کنم. دیگه باهاش کاری ندارم. الان دو روزه بهم گیر داده. دیشب هم خودش را زد به خواب. اصلا برام مهم نیست. به خودت و بچه ات برس
من یک زن عمو داشتم. طلاق گرفت. بچه هاش خیلی باهوش بودند. به جایی نرسیدند. عموم مرد. فکر می کنی چی شد؟ برادرهاش دار و ندارش را قبل از فوت به نام خودشون کردند. ندارم هم نبودند. یعنی خدا وجود نداره. شوهر من همش می گفت طلاقت می دم. می گفت بابات مثل س گ باد کرد مرد. خودش مثل سگ باد کرد داشت می مرد. صدام زد.رفتم کمکش کردم. حالا اروم تر شده. من به خدا ایمان دارم