چند شب پیش ، الان یهو دوباره یادم افتاد ، شاید باورتون نشه ولی گشنه اومدم بیرون بچه هم شیر میدم اومدم خونه نون پنیر خوردم 😑 از یه هفته قبل زنگ زدن دعوت کردن که بیاید حتما فلان ،دوتا خانواده دیگم بودن رو هم میشدیم ۹ نفر ، غذا مرغ بود واییییییییییی خیلیییییییییی کم بود خیلی ، بعد نمیدونم من چرا اونجا جای اونا شرمنده شده بودم 😑 نمیدونم این طبیعیه یا نه گردن مرغ هم لای مرغا بود یعنی مثلا کسی گردن ور داره بخوره؟! شایدم عادی باشه ولی لااقل من تو دوروبریامون ندیدم برای مهمون گردن بذارن ما تو سوپ میریزیم ، اصلا هنوز باورم نمیشه خیلی زنش کلاس میذاره خیلی ادعا داره یه خونه زندگی دارن خیلی شیک پیک ، سهم من یه دونه ساق رون خیلی کوچیک بود که با بچم شریکی خوردیم 😶
معنی اسمم یعنی کیک ،تعجب نکنید لطفا ،همینجوری زدم از بس هرچی زدم قبول نکرد
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
میزبان ما صبح پاشد چایی شب قبلو داغ کرد داد بهمون😑
میگی تحریم اثر نداره؟ چون عزیزت بیماری خاص نداره. میگی قانون دیه به نفع زنه؟ چون مجبور نشدی واسه قصاص قاتل دخترت پول جور کنی و دودستی تقدیم حضرت قاتل کنی. میگی قوانین به نفع زنه؟ چون اسیر دادگاه و طلاق نشدی. میگی قانون ارث حقه؟ چون زن سرپرست خانوار نشدی. میگی قانون منع سقط جنین به نفع زناست؟ چون جنین بیماری نداشتی که مشمول سقط قانونی نشه. کلا شکمت پره و سواری، خبر از گرسنه و پیاده نداری. مثل یه مرغ خونگی عادت داری به خوردن و تخم گذاشتن. تو از پرواز و آسمون چه می فهمی؟؟