ما قبل فوت پدرمون خونمون رو فروختیم چون ورشکست شده بود و خونه رو سریع فروخت به خاله م و ما دیگه تخلیه کردیم ولی اون خونه برای خواهرم به قول خودش رفاه داشت از اتاق و وابستگی هاش دل نمیکنه ۱۸سالشه
میگه این خونه از اول مال ما بوده باورش نمیشه باید بیاد جای پایین تر زندگی کنه
خاله م گفت بزارید یه مدت بمونه تا کم کم خودش راضی بشه بیاد اما الان یکساله پیش ما نمیاد میگه مستاجری نمیام خونتون بی کلاسه ازتون بدم میاد
هرچی وعده خوراکی لباس و تفریح و پول و اتاق مجزا بهش میدیم بازم برنمیگرده همه فامیلا دارن مسخره مون میکنن بهش میگن نون خور اضافه مزاحم اما براش مهم نیست حتی خاله ام که صاحب خونه ست هرروز زنگ میزنه بیایید دخترتون ببرید هرکاریش میکنیم نمیاد
الان نیم ساعت باهاش حرف زدم میگه تا ده سال دیگم نمیام از خانوادم بدم میاد باهام حرف نزنید گوشیو قطع میکنه
واقعا توی خونه خودمون هرچی بخواد از تخت و کمد و اتاق مجزا براش فراهمه اما نمیاد حتی روزی ۱۰۰هزارم خوراکی براش میگیریم اما نمیاد