2733
2739
عنوان

میشه بیاین .. وقتی سقط شد بچه م .. جاریم حالمو نپرسید . حالا....

| مشاهده متن کامل بحث + 321 بازدید | 32 پست
من سقط کردم همه اومدن دیدنم ،،،سقط بنظر من از زایمان مهمتره چون زن توش اسیب بیشتری دیده ،،، و بیشتر احتیاج ب احوالپرسی داره من مادر شوهرم اومد و گل اورد و تازه همش هم میگفت بی اهمیته غصه نخوری ها ولی دلم پاره پاره بود
يا بساز و دونه دونه مرگ برگاتو ببين !يا بسوز و جنگلي رو شعله ور كن با خودت!!!


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731
دلت خوشه پسر من بدنیا اومد نیومدن یه تبریک بگن خونه خریدیم به روی مبارکشون نیاوردن اما هروقت مادرشوهرم اوناراو با مادعوت کنه میرم چون اونی که باید خجالت بکشه اوناهستن نه من وواقعا هم زور بهشون داره که من دعوتو ر د نمیکنم ومیرم توقع دارن من دعوتو رد کنم اونابرن
خداوندا زندگیم در دستان توست،انتظار شکست ندارم ،همیشه همه چیز در زندگی به عالی ترین و راحتترین شکل به نفع من  در جریان است 
برو اصلا انگار ،نه انگار
مادرها.... شبیه نخ تسبیح میمانند به نسبت دانه ها کمتر خودنمایی میکنند اما اگر نباشند هیچ دانه ایی کنار دیگری نمیماند خدایا نخ هیچ تسبیحی پاره نشود...💜💜💜 آمــین
منم تازه زایمان کردم خانواده شوهرم اصلا بهم تبریک نگفتن به شوهرم تبریک میگن انگار اون زایمان کرده
مادرها.... شبیه نخ تسبیح میمانند به نسبت دانه ها کمتر خودنمایی میکنند اما اگر نباشند هیچ دانه ایی کنار دیگری نمیماند خدایا نخ هیچ تسبیحی پاره نشود...💜💜💜 آمــین
2740
من اول مهر پارسال یه سقط داشتم پدرشوهرم زنگ زد احوالمو بپرسه گفتم اینجوری شدم،بخدا ی گوسفند گرفته بود زنده،اورد،بعد رو حیاط با مادرشوهرم کشتو تمیز کردو اورد داخل تمام کاراشو انجام داد،تازه مامانم براشون چای دم کرد اورد مادرشوهرم گفت وظیفه ماست ک ب عروسمون رسیدگی کنیم شما زحمت کشیدی مث دسته گلم تحویلش دادی ب ما،خودش ب مامانم گفت دیشب نخوابیدی برو استراحت کن،،،،،خب وقتی من پدرشوهرو مادر شوهر ب این خوبی دارم،دیگه جاریا برام اصلا مهم نیستن تازه من داداش ندارم برادر شوهرام مث برادرمن هرطور شده باشه حتی بیخبر از خانوماشونم هست میان دیدنم،حتی شده نون نداشتیم شوهرم نبوده اونا برامون نونو وسیله خریدن اوردن
پسرمم روی سر میزارن،بس ک دوسش دارن،تازه جالب اینجاست یکی از جاریام میشه دختر خاله شون اون یکیم میشه دختر داییشون،یعنی دوتا جاریم باهم دختر عمه دختر دایی هستن ولی اینقدری ک خونواده شوهرم ب من اهمیت میدن اونا رو اصلا حساب نمیکنن مادرشوهرم میگه عروس دیگه مم فقط غریب میکیرم،غریبه خیلی بهتر از اشناس
برو اتفاقا، چون خجالت زده میشن،الان جاریت از خداشه نری که با تو رو برو نشه
دست رو هرچی میذاری میگن مشکل ما الان اینه؟ نه آقاجون، مشکل ما این طرز فکر توئه که میخوای یهو همه چی خوب بشه. باید از یه جا شروع کرد دیگه.....
هیوایی چ جالب !!! والاع من ک از الان میگم هرکی هم نیاد مهم نیس اونی ک نیومده باید خجالت بکشه و غصه بخوره ن من !!
يا بساز و دونه دونه مرگ برگاتو ببين !يا بسوز و جنگلي رو شعله ور كن با خودت!!!
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   بهاران7979  |  18 ساعت پیش
توسط   _khab_  |  6 ساعت پیش