تجربه من از شیرنخوردن دخترم و راه حلی که پیدا کردم

سلام این چند روزه تاپیک های زیادی در مورد شیرنخوردن نوزادها توی نی نی سایت دیدم،واسه همین تصمیم گرفتم که تجربه خودم رو اینجا بزارم ،شاید به درد کسی بخوره و مشکلی حل بشه . تجربه من : من یه دختر شش ماه و نیمه دارم،اولین بار از حدود چهل روزگی تا پنجاه و دو روزگی ،موقع شیر خوردن مدام غرغر میکرد،خیلی زود سینه رو ول میکرد ،شاید هر دفعه شیرخوردنش نهایتا سه چهار دقیقه میشد؛اونم با غرغر کردن های مداوم؛تا اینکه یکی از آشناها گفت که ممکنه"کام بچه افتاده باشه" ( این یه اصطلاحِ که وقتی سق دهن نوزاد بیاد پایین ،استفاده میشه و ممکنه هر شهری اصطلاح مخصوص خودشون رو داشته باشن )،وقتی شوهرم این موضوع رو با خانواده اش مطرح کرده بود ،پدرشوهرم یه مامای خانگی که خیلی هم پیر بود رو توی شهرشون واسمون پیدا کرد و ما هم دخترم رو بردیم پیشش؛تشخیص شون این بود که واقعا کام دخترم افتاده و با یک فشار انگشت شست اش ،کام رو داد بالا و به منم گفت تا یک ساعت بهش شیر ندم؛بعد یک ساعت که شیر دادم ،دیگه هیچ مشکلی وجود نداشت،نه از غرغرهاش خبری بود و نه اینکه زود سینه رو ول کنه ؛ تجربه دوم : از حدود دوماه و نیمه گی تا چهارماهگی ،دخترم توی بیداری شیر منو نمیخورد،وقتی میخواستم سینه رو بزارم دهنش جیغ میکشید و صورتش رو برمیگردوند؛با بدبختی تمام شیرم رو میدوشیدم و با قطره چکون بهش میدادم،هر دوساعت یکبار به زور میخوابوندمش تا توی خواب یخورده شیر بخوره؛ خیلی شرایط سختی بود،شیشه رو هم کلا نخورد که لااقل شیرخشک بهش بدم؛وزنگیریش افتضاح بود و این مشکل برای من بزرگترین غصه شده بود و اینکه دوباره دخترم بدون دردسر شیر بخوره تبریل به آرزو شده بود برام ؛ تا اینکه من رفتم مشهد(شهر خودم) اونجا هم زنداداشم گفت که ممکنه دوباره کام اش افتاده باشه(اصلا به دهن خودم نرسیده بود) از روی استیصال و اینکه حاضر بودم هر راهی رو امتحان کنم تا این مشکل حل بشه،از زنداداشم خواستم که یک مامای خونگی واسم پیدا کنه؛اینبار اتفاقا ماما زیادم سن و سال دار نبود،ولی باز تشخیصش این بود که کام دخترم افتاده و دوباره با یک فشار انگشت ،همه چی حل شد؛اینبار همون لحظه که از خونه ماما اومدیم بیرون،توی ماشین به دخترم شیر دادم و هیچ مشکلی نبود؛نه از جیغ کشیدن هاش خبری بود و نه از صورت برگردوندنش؛برای من مثل یک رویا بود که خیلی راحت سینه رو گرفت و شروع به خوردن کرد ؛از اون موقع تا حالا خداروشکر مشکلی واسه شیرخوردن نداره . چندتا نکته رو هم لازمه که بگم: اول اینکه من چندبار دخترم رو پیش دکترای متخصص و فوق تخصص بردم ولی هیچ کدوم تشخیص ندادن که مشکل اش چیه و فقط گفتن که گاها بچه ها اینجوری میشن و طبیعیه! دوم اینکه با اینکه در ظاهر این کار خیلی سخت نیس ولی حتما یه قلق مخصوص به خودش رو داره ،پس اگر خواستین این روش رو امتحان کنین،حتماااااا از یه آدم با تجربه کمک بگیرین سوم اینکه معمولا مامان بزرگ ها و خانمهای مسن ،ماماهای قدیمی رو میشناسن یا گاها خودشون حتی اینکار رو از روی تجربه بلدن ،میتونین از بزرگترهای فامیل در این مورد پرس و جو کنید چهارم اینکه ظاهرا سرماخوردگی شدید و اینکه سینه رو یک دفعه و با زور از دهن بچه بکشیم باعث این مشکل میشه ،ممکنه عوامل دیگه هم باشن که من نمیدونم و در آخر امیدوارم که هیچ مادری ،این شرایط رو تجربه نکنه و اونایی هم که درگیر این مشکل هستن،مشکل شون حل بشه