سمیه جونم سلام.
خوبی؟
بابا این کم آبی عجب مشکلی شده. خییییییلی بده که جیره بندی دارین و آبتون قطع میشه.
اینجام هوا خییییلی گرمه. با ماشین که داری از دم پارک پردیسان رد میشی، همچین هوای گرمی به صورتت میخوره انگار داری از کنار کویر رد میشی. خیییییلی بد شده.
آره مثلنکه باید با نینی بیام بریونی بخورم. دیگه به مسافرت و اینا نمیرسیم.
مرینوس جونم سلام. رسیدن به خیر.
چه خبر؟
چی کارا کردی؟
فقط آز دادین؟
دکترا چی گفتن؟
کجا رفتین موندین؟ هتل؟ همون رویان جایی نداره برای کسایی که از شهرستان میان؟
منتظر جونم سلام. خوبی؟
نگفتی شمالی یا جنوب.
راستی الان با شوشو میومدیم دیدیم یه کامیونه چمد قدم پایین تر از سمرقند، رفته تو چند تا ماشین و بعدشم رفته تو تیر چراغ برق.
ماشینا خورد و خاکشیر شده بودن.
آتش نشانی بود و مردم حسابی جمع شده بودن.
منیره جون چه عجب بابا.
ما هر چی اینجا سراغتو گرفتیم جواب ندادی. گفتیم دیگه ما رو فراموش کردی.
چه خبر؟
ایشالا که لک بارداریه عزیزم و باردار هستی.
بازم چند روز دیگه برو آز بده.
دوست من باردار بود ولی چون زود رفته بود از داده بود، بتاش منفی بود و فکر کرد باردار نیست در صورتیکه باردار بود. بعد از یکی دو هفته بالاتر رفت.
توام امید داشته باش عزیزم.
میمی جون آره باید یه صحبتی با این خانوم دکتر آویشن پور بکنیم بگیم تکلیف دخترامونو روشن کنه.
اینجوری که نمیشه. دختر پریسا رو هم میخواد تازه
ویولت جونم مواظب خودت و نینی باش.
این حالتا هم درسته که خیییییلی سخته ولی طبیعیه.
منم مردم و زنده شدم اون چند ماه اول.
ایشالا زودتر حالت خوب میشه و کم کم از تکون های نینی لذت میبری.
فاطیما جون مبارک باشه عزیزم.
خوش به حال شوشوت که یه همچین خانوم مهربونی داره.
ایشالا سالگرد بعدی رو با نینی خوشگلتون جشن میگیرین.