مجرد که بودم فکر می کردم ازدواج کنم اوضاع خوب میشه ولی از چاله افتادم تو چاه
خیلی حالم بده خیلی به یه پشتیبان نیاز دارم که بهم بگه حق داره. متاسفانه کسی حرفم رو نمیفهمه
خانواده شوهرم خیلی به خودم و خانواده ام و بچه ام نفرین و فحش میدن خیلی هم خودم رو اذیت کردن یعنی تو بارداریم کاری کردن که نگو و نپرس
الان هرچی میگم مشکلم اینه که شوهرم پشتم رو نمیگیره و طرف اوناست هیچکس تو کله اش نمیره
هی بهم میگن برات مهم نباشه اونا چی بمیگن بی اعتنایی کن. میگم برام حرفشون مهم. نیس مهم اینه که شوهرمم میاد باهام به خاطرشون دعوا میکنه و درک نمیکنه چقدر بی احترامی هاشون سنگینه! هی میگن نه برات مهم نباشه چی میگن!!!
خسته ام از این همه نفهمیدن