فردا میخوایم بریم عروسی میدونم مادر شوهرمم اونجاست من باهاش حرف نمیزنم الان ۵ماه که باهم قهریم وقطع رابطه کردیم نمیدونم فردا باید اونجا چیکار کنم از الان استرس دارم از مادر شوهرمو وخواهر شوهرام میترسم
فدای سرت منم قهرم
خب چی شده که قهری
شکلات منتظربودیا
اره من از اسفند قهرم دقیقا 17اسفند
فردا رو چیکار کنم عروسی فامیل شوهرمه نمیخوام تنها بشینم میخوام با جاریام باشم اما مادر شوهرمو وخواهر شوهرام با من حرف نمیزنن
با جاریتم قهر کن برو پیش فامیلای شوهرت بشین تو که با مادرشوهر و خواهر شوهر قهری با جاری هم قهر میکردی
خوب نزن.منم باخواهرشوهربزرگه قهرم وقتی میرم عروسی مادرشوهروبقیه خواهرشوهراوجاریاروتحویل میگیرم بااون نمیحرفم
چه سخته قهرین اذیت نمیشین
البته مدتیه درحدسلام وعلیک باهاش آشتی کردم
زهرا جون نشسته بودم تو خونه باباش در هالو باز میکرد میومد تو خونم الان راحت شدم ما تو به ساختموونیم
با هم دعوا مردیم یه دعوای شدید ختی عیدم نرفتم خونشون اخه بهم گفته حق نداری دیگه پا تو بذاری خونه من
به منم گفتن ولگرد خیابونی برو طلاق بگیر بابامم تل کرد به پدرشوهرم گفت ولگرد دختراتن فک میکردن بابام چیزی نمیگه
یعنی من امتحان کردم طرف فکرمیکنه حق باخودشه منم فهمیدم مشکل ازمنه که اومدم اشتی
زهراسخته ولی ادم حس مونگولی بهش دست میده اگه کسی باهاش دعواکنه بی دلیل عذرخواهی هم نکنه بعدبریم بشینیم کنارش انگارنه انگار
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
29 ثانیه پیش
30 ثانیه پیش
داغ ترین های تاپیک های امروز
