یچیز دیگ
ی دختری خیلیییییی ب من اعتماد داشت همه ی حرفاااشو پیشم میزد ی روز بچگی کردم و ب کسی ک باش لج بود همه رازهاشو گفتم خیلی بچگی کردم هنوزم پشیمونمو از خودم بدم میاد دل اون دخترو شکوندم
دقیقا بعدهاااااا بعدعروسیم با ی دختر دوست شدم رفیق فااابریک خواهرم شده بود چنسال ابم میخوردم بش میگفتم ی روز همونطور ک دل یکیو شکوندم دلمو شکوند تمااام حرفامو رفت پخش کرد دلم خیلی شکست یاد کارخودم افتادم