کاربران عزیز و گرامی سلام. پسری هستم که مدت سه سال هست عاشق خانمی شدم که از همسرشون جدا شده و دارای یک فرزند پسر ۱۴ ساله هستند. در یکسال اخیر تلاش من برای رسمیت بخشی ابدی به این رابطه و ازدواج با مشکلات زیادی همراه بود. از خانواده طرد شدم وهرچه داشتم خانواده از من گرفت تا پای از این عشق برکشم. من بر پای عهد و پیمان ماندم و سر قولی که به این خانم دادم هستم و خواهم ماند لیکن برخی مسائل هست که آزارم میده. همسر سابق این خانم در قید حیات هستند و من نامه ای از این خانم پیدا کردم که بعد از طلاق هم حتی از عشق خودشون به همسرشون در اون نامه نوشته،البته برای خودشون نوشتن و برای همسر سابقش نفرستاده. پسر این خانم اوایل سعی زیادی کرد مارو از هم جدا کنه و با اینکه من باهاش دوست و رفیق و همراز بودم و باهاش بچگی میکردم تا داغ پدر اذیتش نکنه اما مدام به من میگفت که مادرم با وکیلش دوست بوده و ... نقطه ای رو دست گذاشته بود روش که مطمئنا غیرت هیچ زن ومردی قبول نمیکنه . این خانم هم متاسفانه زود عصبانی میشن و بعد از عصبانیت انواع فحش ها نثارم میشه البته یک ساعت بعدش پشیمون میشه. حوصله جایی رفتن رو‌زیاد نداره مگر پسرش مشتاق باشه یا جایی باشه که خودش دپست داشته باشه. اما ذاتش مهربان هست و من دلرحمیش رو از دل نگرانی برای حیوانات بی سرپرست یا انسانهای فقیر دیدم. نمیدونم طولانی شدن رابطه باعث شده بی حوصله بشه یا هنوز هم در فکر همسر سابقش هست و یا بیس و‌اساس وخمیر وجودیش این کسالت و کاهلی هست. خانواده م‌رچ از دست دادم اما متاسفانه بعضا پیش ایشونم و‌احترامی ندارم و سر هر مشکلی ناسزا میگن. پای حرفم عشقم و عهدم ایستادم اما نمیدانم این وصلت درست هست و می ارزید به اینکه اعتبار و آبرو و عزت و احترام و مال و داراییم به پاش رفت یا نه. مستاصلم کمکم کنید
چندسالتونه؟؟
شما هم ازدواج دومته؟
چند سالتونه؟اون خانم چی؟
نه مگه قحطی شده .مگه خورده بورده داری که به پاش عزتو آبرو ومالتو بدی
چند سالته شما؟
والا اون زنی که الان اینجوریه بعدا چی بشه
شما هم که دیدی به شوهر قبلیش ابراز علاقه کرده. با یکی دیگه دوست بوده
فکر نکنم عاقبت خوشی ببینی
بچه بزرگ هم داره
وقتی پسرش میگه مامانم باوکیل دوست بوده دیگه حرفی نمیمونه
وقتی که عشق رپجایگزین خانواده کردی این مشکلات به وجود میاد بدون شک تفاوت سنتیتون چقدر شما بزرگ تری یا کوچیک تر
بنظرم بیشتر دقت کنید و عجولانه و احساسی تصمیم نگیرید
الان اینارو گفتی ک بگن وای حیف تو ! تو مجردی برو با مجرد و ....
بعدشم خواموادت اگه خودت طلاق میگرفتی حتی پنجاه سالتم بود میرفتم خواستگاری دختر مجرد . حالا این خانومم ک جرم نکرده طلاق گرفته . عاشقش شدی دیگه . خونوادت چرا دخالت کنن . کنن خونواده پسرا خیلی دخالت و دو بهم زنی دارن وقتی نخوان . بخوانم بازم مادر شوهر خواهرشوهر بازیشون هس متاسفانه
نه درست نیست این ازدواج. لطفا به خانوادت برگرد
شاید پای کسی دیگه هست که دیگه دوستون نداره شایدم انقد دست و پاش بودین واسش تکراری شدین چند روز نباشین یا کم محلی کنید ترس از دست دادن شما بهش دست بده الان فکر میکنه هر کاری کنه هر چی بگه شما همیشه پشتشی و پرو میشه
خدا شانس داده به اون زنه بازم یکی اینجوری میخوادش
دل رحمی اش هم از محبت به حیوان فهمیده
حالا ما محبت میکنیم به شوهرامون نمیبینن
از همین تریبون به همسرم میگم از حیوانم کمتره😑😑
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
